loading...
همه چیز از همه جا
حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 1051 سه شنبه 26 دی 1391 نظرات (2)
اي بلبل اگر نالي من با تو هم آوازم*****تو عشق گل داري،من عشق گل اندامي!/اي روزگار*****با ما شدي ناسازگار!/
بپر بالا که گير نمياد!/
باغبان در را مبند من مرد گلچين نيستم*****من خودم گل دارم و محتاج يک گل نيستم!/
بحث30يا30 ممنوع!/
بخور و بخواب کارمه*****الله نگهدارمه!/
به مادرت رحم کن کوچولو!/
بهتر ازمن چه کسي/
جواب :به تو چه فزولي؟/
تا جام اجل نکردم نوش*****هرگز نکنم تو را فراموش!/
تا سگ نشوي کوچه و بازار نگردي*****تا کوچه و بازار نگردي نشوي گرگ بيابان!/
تاکسي نارنجي*****از من نرنجي!/
تجربه نام مستعاري است که بر خطاهاي خود ميگذاريم!/
جرم به دنيا آمدن**شهرت =پشيمان**نشاني=بي نشان!/
جون من داداش*****يه خورده يواش!/
جهان باشد دبستان و همه مردم دبستاني*****چرا بايد شود طفلي ز روز امتحان غافل؟!!/
داداش مرگ من يواش*****امان از دست گلگير ساز و نقاش!/
درخت مکر زن صد ريشه دارد*****فلک از دست زن انديشه دارد!/
در طواف شمع ميگفت اين سخن پروانه اي*****سر پيچ سبقت نگير جانا مگر ديوانه اي!/
دلبرا دل به تو دادم که به من دل بدهي*****دل ندادم که به من ساندوچ و دلمه دهي!/
دلبري دارم چو مار عينکي*****خوشگل وزيبا ولي کم پولکي!/
دنبالم نيا آواره ميشي!/
.دنيا همه هيچ و اهل دنيا همه هيچ*****اي هيچ تر از هيچ تو بر هيچ مپيچ!/
دودوتا هفتا کي به کيه!/
حالا که خر تو خره ماهم پيرايدم(ژيان)/
رخش بي قرار!/
رقيف بي کلک مادر!/
رنج گل بلبل کشيد و برگ گل را باد برد*****رنج دختر مادر کشيد و لذتش داماد برد!/
رود ميرود اما ريگذارش ميماند!/
زندگي بدون عشق مثل ساندوچ بدون نوشابه هست!/
زندگي بدون عشق مانند شلوار بدون کش هست!/
«zoor nazan farsi neveshtam»
ژيان عشقت مرا بيچاره بنمود*****ز شهر و خانه ام آواره بنمود!
سر پاييني نوکرتم*****سر بالايي شرمندتم(ژيان)
شب و روز رانندگي در جاده ها کار من است*****از خطر باکي ندارم جون خدا يار من است!
شکر بترازوي وزارت برکش*****شو همره بلبل بلب هر مهوش!(اينو برعکس هم که بخوني همين ميشه)
عشق ميکروبي است که از راه چشم وارد ميشود و قلب را عاشق ميکند!
قربان وجودي که وجودم ز وجودش بوجود آمده است!
کوه از بالا نشيني رتبه اي پيدا نکرد*****جاده از افتادگي از کوه بالا ميرود!
گاز دادن نشد مردي*****عشق آن است که بر گردي!
(گدايان بهر روزي طفل خود را کور ميخواهند*****طبيبان جملگي خلق را رنجور ميخواهند!
تمام مرده شويان راضيند بر مردن مردم*****بنازم مطربان را که خلق را مسرور ميخواهند!)
گلگيرم ولي گل نميگيرم!
يه بار پريدي موتوري دو بارپريدي موتوري آخر مي افتي موتوري!

درياي غم اردك ندارد

اگر خواهی بمیری بی بهانه*****بخور ماست وخیار وهندوان

اي روزگار*****با ما شدي ناسازگار!

بخور و بخواب کارمه*****الله نگهدارمه

آخه اینم شد کار 
وقتی همه خوابند ما بیدار

بخور به حساب اصغر
اگر الله کند یاری چه اف باشد چه سوسماری
نوازش کن مرا مادر که فرزند تو غمگینه
اگر دست علی دست خدا نیست چرا دست دگر مشگل گشا نیست
داداش مرگ من یواش
سلطان قلبم مادر
بی وفا رسم وفا از غم نیاموزی چرا غم با همه بیگانگی هر شب به ما سر می زند
آهوی بیابان
بیمه اش کردم بنامت یا ابوالفضل
رنگ زردم را ببین برگ درختان یاد کن با بزرگان کم نشین بیچارگان را یاد کن
رفیق پابرهنگان باش که ریگی به کفششان نیست

---------------------------------------------------------------------------
الهي اگر طاعت بسي ندارم ...............در هر دوجهان جز تو كسي ندارم 



 
عبور از ظلمت به سوي نور 
بنماي رخ كه مه تابانم ارزوست 

تيره شد ايينه خانه عرفان بي تو 

هرگزم نقش تو از لوح دل وجان نرود در غرور اشك من ياد تو بود 

-الهي دستم گير كه دست اويز ندارم ...............وعذرم بپذير كه پاي گريز ندارم 

اره تو محشري ..........از ولوو سري (پشت يه اتوبوس )


از ماجراي درد عشق حكايت خطاست ...........از محنت محبت اظهار شكايت نارواست 

-اي عاشق دلسوخته اندوه مدار ...............روزي به مراد عاشقان گرددكار

در حلقه ايم با تو وچون حلقه بر دريم 
الهي اگر بهشت چشم وچراغ است .............بي ديدار تو درد وداغ است 
برگ سبزيست تحفه درويش 
پيك دوستي بر بالهاي شاپرك 


در حسرت ديدار تو اواره ترينم 
دنبالم نيا اواره ميشي
جگر شير نداري سفر عشق نرو 


هرگز نديدم بر لبي لبخند زيباي ترا ........هرگز نگيرد قلب من جاي كسي غير ترا 

زيباترين بهار پايان انتظار 

گل خجل است زعطر خوشبوي شهيد 
تا تواني دلي بدست اور دل شكستن هنر نميباشد 
دانا مباش كه غم ديگران خوري ......نادان باش كه ديگران غمت خورند 

-بگو ماشاالله
-الهي كدام درد بود از اين بيش ..............كه معشوق توانگر وعاشق درويش 
-تو لاله سرخ ولولو مكنوني ..............من مجنونم تو ليلي مجنوني 
-اگر بسته عشقي خلاصي مجوي كه عشق اتش سوزان است 


-داني كه سالك طريقت كيست ؟انكسي كه داند درويشي چيست 
-عشق درديست كه او را دوا نيست وكار عشق هرگز بدعا نيست 

-اي عزيز هر كه عزيمت عاشقي دارد گو دست از جان بردارد .
-قصه بي پايان است 

-عشق مايه اسودگيست هرچند مايه فرسودگيست 


-محبت گلي است محنت خار ان ..............كدام دل است كه نيست گرفتار ان 
-اگر بر روي اب روي خسي باشي واگر به هوا پري مگسي باشي دل بدست ار تا كسي باشي 
-دل ايينه جمال شاهيست ..........دل پرتو مظهر الهيست 
-اگر بارگران بوديم رفتيم 
- از عشق تو سر به بيابون ميزارم 
-عزيزان قدر يكديگر بدانيم
-غم عشقت بيابون پرورم كرد
-شب عاشقان بيدل چه شبي دراز باشد 
-بياد مادر 
-منتظرم باش دخترم بهار 
-سخت نگير اينم ميگذره 
حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 504 سه شنبه 26 دی 1391 نظرات (0)

سلام

چند روز پیش تو راه پشت ماشین ها رو نگاه میکردم دیدم خیلی مطالب قشنگی نوشته تصمیم گرفتم اون مطالب رو این جا بنویسم شاید خوشتون بیاد ( که معمولا هم پشت ماشین های بزرگ نوشته بود ).....

۱به حرمت اشک مادر توبه کردم

۲- یا ضامن آهو

۳- دانی که چرا راز نهان با تو نگفتم طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

۴- بوق نزن شاگردم خوابه

۵- بی تو هرگز ........با تو؟؟؟؟؟ عمرا

۶- از عشق تو ليلی.............رفتم زير تريلی

۷- اگه ميتونی اين تابلو رو خوب بخونی يعنی فاصلت خيلی کمه فاصله رو رعايت کن (که اینو پشت یه تریلی دیدم)

۸- دنبالم نيا اسير ميشی

۹- گشتيم نبود ......نگرد نيست 

۱۰- سر پایینی برنده سر بالایی شرمنده

۱۱- اشکالی نداره منم يه روز بزرگ ميشم (پشته یه مینی بوس بود)

۱۲- غصه نخور جوجه خاور..........بزرگ ميشی بنز تک ميشی

۱۳- راديات عشق من از بهر تو آمد به جوش..........گر نداری باورم بنگر به روی آمپرم

۱۴- قربان وجودت که وجودم ز وجود تو به وجود آمد مادر

۱۵- منمشتعلعشقعليمچهكنم (من مشتعل عشق عليم چه كنم)

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 264 دوشنبه 25 دی 1391 نظرات (0)
c82ii7nep8lg8ukun3dh.jpeg" border="0">

گوشی موبایل Experia rayدر کل 2 ماه کار کرده سالم با ضمانت 

سیستم عامل این موبایل اندروید 2.3 بوده و تا 4 هم قابل ارتقا میباشد

لوازم داخل جعبه :شارژر.کابلusb.هنذفری.دفترچه ی راهنما

قیمت :500.000تومان

تلفن :09372315154

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 647 دوشنبه 25 دی 1391 نظرات (0)

یاد امام و شهدا ، دل و می بره کرب و بلا

بعضی شبا وقتی بابا ،کنج دلش غوغا میشه ، یا بعضی وقتا دل شب ، وقتی که از خواب پا میشه

میره یه گوشه میشینه ، آلبومشو وا می کنه ، خوب می دونم گذشتشو با اونا پیدا میکنه ، با اونا نجوا میکنه

درد و دل این روزاشو (با اونا نجوا می کنه2)

یاد امام و شهدا ، دل و می بره کرب و بلا

(می گم بابا اینا کین که با لباس خاکین 2) اما هزار تا کهکشون ، سرتاسر هفت آسمون

(مونده به زیر پرشون 2) .......................میگه پسرم ، نور دلم، باغ گلم ، همه حاصلم

الهی هیچ مسافری ، از رفیقاش جانمونه ، تو هم دعا کن که بابات ، غریب و تنها نمونه

بعد امام و شهدا (زیاد تو دنیا نمونه 2) اینا تو آسمون بدر، ستاره های سحرند

به جون تو برای من (عزیز تر از برادرند2).

به کی بگم ، چه جور بگم ، بعضی هاشون تو بیداری ، بعضی هاشون تو رویاها

جلوه مولا رو دیدن ، جذبه آقا رو دیدن

یاد امام و شهدا ، دل و می بره کرب و بلا

می گم بابا ، که هر وقت پیش شما، میون کل جبهه ها (اسم شلمچه که میاد2)

چه سریه ، چه رازیه ، فوری برافروخته میشین ، مثل شمع سوخته میشین.

میگه پسرم ، ای پسرم ، نمک نزن ، بازم به زخم جگرم ، سرتاسر جبهه همش جور تجلی خدا بود به خدا

آخر دنیا بود به خدا (کرب و بلا بود به خدا2)

(حضرت زهرای بتول ، با اینکه ما نوکرشیم 2) ( مادر ما بود به خدا2)

اما میون جبهه ها ، شلمچه بیشتر از همه(گرفته بوی فاطمه 3)

شب حمله ، همهمه بود ، روی لبها زمزمه بود ، کی تو دلا واهمه بود،(دعوا سر، سربند یا فاطمه بود3)

ذکر لبها وقتی که یا زهرا می شد ( همه گره ها بود وا میشد2)

یاد امام و شهدا ، دل و می بره کرب و بلا

این رفیقم که می بینی ، میون دار هیئت ها بود ، مسجدی بود ، بی ریا بود ، باصفا بود، با خدا بود،

یه شب توی میدون مین ، آخر به آرزوش رسید ، ترکشای خمپاره ها هردوتادستاش و برید

این رفیقم که می بینی ، اهل نظر بود به خدا ، مرغ سحر بود به خدا ، مرد خطر بود به خدا

یه شب توی میدون مین ، دیدم بی سر بود به خدا ، مرد خطر بود به خدا

این رفیقم که می بینی ، انیس و یار و یاورم ، عزیزتر از برادرم ، نور دو چشمون ترم

وقت وداع آخرش ، می گفت بگو به مادرم. از خدا خواستم همیشه که برنگرده پیکرم

این رفیقم غلامعلی ، نوحه خونه ، روضه خونه ، وقتی دل بابات می گیره شعرای اونو میخونه

آخرش ، حاجتم و من می گیرم .یه روز از عشق تو مولا میمیرم(قربون کبوترای حرمش 2)

یاد امام و شهدا ، دل و می بره کرب و بلا

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 564 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

آی آدما ارباب من شاه زمان و زمینه
اباالادب سردار عشق تک یل ام البنینه
تو معرفت پهلوون و پشت و پناه حرمه
ختم کلام از عشق اون هر چی بگم بازم کمه
اسیرم و افتاده در دام ابالفضل حسین
نوکرم و گدای اون این فخرمه به عالمین
آرزومه ببینم اون گنبد زیبای تو رو
خدا نکنه بگی یه روز تو از در خونم برو
عکس رخت نقش بسته بر لوحه قلب سیهم
شکر خدا سگ تو و غلام ثاراللهم
کاشکی برم تو صحن و سراش
برم بشم غبار جاروکشاش
تو لحظه های آخرم پاتو بذارم روی سرم
روح منو عاشقونه پرواز بده دور حرم
آقا بیا با هم بریم یه سر تا بین الحرمین
به سر و سینه بزنیم به عشق عباس و حسین
آقا میشه بیام پیشت تا آخر عمر بمونم
با اشک و سوز و گریه باز روضه زینب بخونم

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 750 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

جواد مقدم /26 رمضان 86/ساری

آروم و قرار ندارم مثل ابر نو بهارم
سرمو یه روز رو خاک سرخ کربلا میذارم
میسوزم دوباره از غم چیکه چیکه چیکه نم نم
با تو جون می گیرم ارباب لحظه لحظه لحظه هر دم
من ترانه غمم مثل شیشه می شکنم
حالا که دوسم داری نذر تو جون و تنم
حسین وای وای وای وای وای وای حسین وای وای
دل گرفته باز بهونه دوباره برات میخونه
لحظه های با تو بودن توی خاطرم میمونه
یه پرنده باز دوباره از تو آب و دونه میخواد
بساط روضه ی ارباب یه دل دیوونه میخواد
یعنی میشه باز دوباره آقا منتی بذاره
بار دیگه اسم ما رو توی زائراش بیاره
از امام رضا بخوایم تا ما که روز و شب به شینیم
چشم و باز کنیم ببینیم توی بین الحرمینیم
مهر کربلا رو داریم تو رو داریم غم نداریم
اگه جون میخوای بگوتا هدیه سر برات بیاریم

جواد مقدم /26 رمضان 86/ساری
حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 582 پنجشنبه 21 دی 1391 نظرات (0)

جواد مقدم /26 رمضان 86/ساری

آروم و قرار ندارم مثل ابر نو بهارم
سرمو یه روز رو خاک سرخ کربلا میذارم
میسوزم دوباره از غم چیکه چیکه چیکه نم نم
با تو جون می گیرم ارباب لحظه لحظه لحظه هر دم
من ترانه غمم مثل شیشه می شکنم
حالا که دوسم داری نذر تو جون و تنم
حسین وای وای وای وای وای وای حسین وای وای
دل گرفته باز بهونه دوباره برات میخونه
لحظه های با تو بودن توی خاطرم میمونه
یه پرنده باز دوباره از تو آب و دونه میخواد
بساط روضه ی ارباب یه دل دیوونه میخواد
یعنی میشه باز دوباره آقا منتی بذاره
بار دیگه اسم ما رو توی زائراش بیاره
از امام رضا بخوایم تا ما که روز و شب به شینیم
چشم و باز کنیم ببینیم توی بین الحرمینیم
مهر کربلا رو داریم تو رو داریم غم نداریم
اگه جون میخوای بگوتا هدیه سر برات بیاریم

جواد مقدم /26 رمضان 86/ساری
حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 388 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

جملات پندآمیز

 

سخني از ناپلئون
هرگز اشتباه نکن


اگر اشتباه کردي ... تکرار نکن
اگر تکرار کردي ... اعتراف نکن
اگر اعتراف کردي ... التماس نکن
اگر التماس کردي ... ديگر زندگي نکن

 

اگر قادر نيستي خود را بالا ببري همانند سيب باش تا با افتادنت انديشه‌اي را بالا ببري

 

وقتي كبوتري شروع به معاشرت با كلاغها مي كند پرهايش سفيد مي ماند، ولي قلبش سياه ميشود. دوست داشتن كسي كه لايق دوست داشتن نيست اسراف محبت است

 

عشق خيس شدن دو دلدار در زير باران نيست...عشق اينست که من چترم را روي دلدار بگيرم واو نبيند....نبيند وهرگز نداند که چرا در زير باران خيس نشد
 

انسان هم ميتواند دايره باشد و هم خط راست. انتخاب با خودتان هست. تا ابد دور خودتان بچرخيد يا تا بينهايت ادامه بدهيد

 

گاهی وقتها چقدر ساده عروسک می شویم نه لبخندمی زنیم نه شکایت می کنیم فقط احمقانه سکوت می کنیم


بچه بوديم دخترا عاشق عروسک بودن و پسرا عاشق مردهاي قوي ......بزرگ شديم دخترا عاشق مرداي قوي شدن و پسرا عاشق عروسکا
 

خوشبختی مثل یك توپ است وقتی در حركت است به دنبالش می دویم و وقتی ایستاده است به آن لگد می‌ زنیم

 

التماس به خدا جرأت است . اگر برآورده شود ، رحمت است ، اگر برآورده نشود ، حکمت است . التماس به انسان خفت است. اگر برآورده شود، منت است، اگر برآورده نشود، ذلت است

 

عشق مثل آبي است درون دستت كه اگر از آن غافل شوي جز خاطره چيزي برايت باقي نمي ماند
 

همیشه در شیرین ترین لحظات زندگی در انتظار تلخی باش که غم و شادی با هم است مانند مرگ و زندگی ...........با همه مهربان بودن و بخشنده بودن است که جاودانه است


آرام باش ،توكل كن،تفكر كن،آستين ها را بالا بزن آنگاه دستان خداوند را ميبيني كه زودتر از تو دست به كار شده اند
 

پروانه اغلب فراموش می کند که روزی کرم بوده است

 

مهربانی را درنقاشی کودکی دیدم که خورشید را سیاه کشیده بود که پدرش زیر نورخورشید نسوزد


در کوهپایه های عشق دستت را به کسی نده تا از ان نترسی که در ارتفاعات دستت را رها کند


سخنی از کنفوسیوس: مرد بزرگ وقار دارد اما متکبر نیست و مرد کوچک تکبر دارد ولی وقار ندارد

 

بدبختی این حسن را دارد که دوستان حقیقی را به ما می شناساند...سخنی از بالزاک

همیشه اشتباهات مردم را ببخش نه به خاطر اینکه آنها سزاوار بخشش اند بلکه تو سزاوار آرامش هستی

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 305 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (2)

 

صول نگهداري صحيح از پرنده فنچ

مجموعه: گیاهان،حیوانات و آکواریوم

 

اصول نگهداري صحيح از پرنده فنچ  
فنچها با آواز نازک وچهره ی زیبای خود جزو پرندگان بومی چمنزارهای استرالیا محسوب می شوند که دارای قابلیت زادو ولد بسیار آسان و راحتی بوده وبه راحتی تکثیر وتولید مثل می نمایند. فنچها در حضور انسانها هرگز دوست ندارند که دست آموز باشند و در دست انسانها قرار بگیرند یا با فضولی مرتب صاحبانشان روبرو شوند هرگز نبایستی این پرندگان را با دید کم ارزش بودن یا یک اسباب بازی برای کودکانمان نگریست و جان این موجودات جاندار را به بازی و شوخی گرفت.فراموش نکنید که حس زیبای زندگی کردن در تک به تک موجودات زنده موج می زندوما بایستی با درک نیازها و اصول نگهداری صحیح از پرندگان بهترین و مناسبترین مکان برای زندگیشان را برایشان مهیا نماییم.
ارزن وکتان عمده ترین واصلیترین دانه ای است که برای زنده ماندن فنچها الزامی استعلاوه براین دانه ها یک رژیم غذایی تکمیلی شامل سبزیجات تازه از جمله کاهو و اسفناج وشوید ،میوه ی تازه از جمله هویج رنده شده وسیب به مقدار کم ،تخم مرغ آب پز شده ،پلوی کم روغن،مولتی ویتامین محلول درآب به مقدار کم و کلسیم در هر هفته دو بار برای تامین ویتامین ومواد لازم برای داشتن طول عمر بیشتر وبهتر وسریع رشد کردن فنچها لازم وضروری به نظر می رسد.

این جیره ی غذایی به هنگام بچه دار شدن فنچها با دقت وتوجه کافی وبیشتری باید انجام شود تا جوجه ها قوی ،سالم وسرزنده رشد نمایند.
مولتی ویتامین وکلسیم وسایر ویتامینهای حل شده در آب نبایستی بیش از 24 ساعت در آبدانی پرندگان باقی بماند و بعد از تمام شدن موعد مقرر بایستی با دقت کافی ظرف آب پرنده را تمییزوشستشو نمود.
باقی مانده ی میوه و سبزیجات وتخم مرغ گذاشته شده برای پرنده رانیز حتما برای جلوگیری از پلاسیده شدن و جمع آوری میکروب ووارد شدن بیماری به پرندگان حتما برداشت.
فنچها حمام کردن را خیلی دوست دارند به همین خاطر بایستی در فصول گرم سال آب نیمه گرم با ارتفاع مناسب با قد پرندگان،در اختیار آنها قرار داد وبلافاصله بعد از چند دقیقه آب برای استحمام را برداشت.به هیچ وجه فنچهایی دارای تخم هستند یاجوجه های تازه به دنیا آمده دارند برای جلوگیری از،از بین رفتن تخم یاجوجه ی پرندگان باید آب برای استحمامشان گذاشت دمای مناسب برای زندگی کردن فنچها 15 تا24 درجه ی سانتیگراد با نور کافی ومناسب می باشد لازم است که نگهدارنده ی این پرندگان ،پرنده را
درمکانی بسیار کم رفت وآمد قرار بدهد تا پرنده احساس راحتی وآرامش نماید.

بهتر است با تاریک شدن هوا چراغها را هم خاموش نماید.در طول شب نیز اگر چراغهای خانه روشن ماند برای خاموش کردن چراغها واجب است به آرامی وبا احتیاط این کار را انجام داد وکمی نور و روشنایی کم از طریق شب خواب«چراغ خواب» یا چراغ قوه و... برای جلوگیری از وارد شدن استرس زود هنگام به پرنده برای پرندگان ایجاد نماید. فنچها مثل دیگر پرندگان خانگی از نقل مکان وتغییر دادن مرتب مکان زندگیشان بیزار هستند وحتی الامکان از تغییر محل زندگی پرنده باید اجتناب ورزید.به هنگام داشتن تخم وجوجه نیز به هیچ وجه نمی بایستی این کار صورت گیرد.
طرز تشخیص نر وماده به این گونه خواهد بود که فنچ نر دارای نوک قرمز پررنگ در اکثر مواقع دارای دولکه ی قهوه ای دردوطرف سرش وفنچ ماده نوک نارنجی فاقد نقش ونگارهای زیاد خواهد بود فنچ هااگر باتغذیه مناسب روبرو شوند زمانی که به سن دو ماهگی می رسند بالغ می شوندوتوانایی تشکیل خانواده وجفت گیری را خواهند داشت.
جفت گیری وآماده شدن برای تولید مثل زمانی دیده خواهد شد که بهترین شرایط نگهداری را با موارد ذکر شده برای پرنده بدون هیچ گونه فضولی ومزاحمت برایشان ایجاد نمود برخی از فنچها ممکن است جفتی که شما برایشان انتخاب کرده اید را نپسندند بنابراین اگر یک جفت فنچ را بیش از سه ماه در محیط مناسب برای نگهداری با تغذیه ی مناسب نگهداری نمودید وعلاقه ی جنسی بینشان مشاهد ننمودید.
جفتها را عوض کنید جفت گیری فنچها هم بسیار سریع در عرض چند ثانیه صورت می گیرد.
بعد از لانه سازي ،فنچ ماده معمولا بین 2 تا 6 تخم می گذارد و سپس روي آنها مي نشيند. سر در آوردن جوجه ها از تخم و دوره خوابيدن روي تخمها ممكن است 12 تا 15 روزطول بكشد. همه مراحل خانه سازي تا مستقل شدن جوجه هاي بال و پر گشوده ،تقريباً 2 ماه طول مي کشد.در این مدت چنانچه ذکر شد به جیره ی غذایی پرنده بیش از گذشته بایستی توجه نمود و غذاهای مکمل و تقویتی ذکر شده را هرروز در اختیار پرنده قرار داد تا جوجه هایی قوی وسالم داشته باشید و جوجه ها سریع و مناسب رشد داشته باشند. از دست زدن و نقل مکان مرتب فنچ ها مخصوصا زمانی که دارای جوجه و تخم هستند خودداری ورزید تا با ترک جوجه ها وتخمها وبزرگ نکردن احتمالی جوجه ها توسط پرنده ی پدر ومادر روبرو نشوید.در این زمان بایستی فضولیها وسرک کشیدنهای متوالی به پرنده به حداقل کاهش یابد تا پرنده با آرامش ،خاطر جمعی وبه خوبی جوجه ها را بزرگ نماید.درنگهداریشان هم نمی بایستی هیچ گونه کوتاهی وبیحوصلگی را درخود راه داد.
جوجه را تازمانی که کاملا بزرگ نشده اند و نمی توانند غذا بخورند از پدر ومادرشان جدانکنید.گاهی اوقات دیده شده که صاحبان پرنده ،جوجه ها را خیلی زودتر از موعد مقرر از پدر ومادرشان جدا می کنند واین خود باعث ناراحتی وافسردگی پرنده ی پدر ومادر وضعف وعقب ماندگی جسمانی جوجه ها می شود پس حتما جوجه ها را در زمان مناسبی که به دان خوردن افتاده اند و پرنده ی پدر ومادر هم به آنها بی توجه شده است جدا فرمایید. لانه ی فنچها راهم در ارتفاع کوتاهی در میله های میانی قفس نصب کنید تا در صورت اینکه جوجه های تازه به دنیا آمده از لانه به پایین افتادند آسیب جدی نبینند.
تا می توانید قفس پرنده را بزرگ خریداری کنید یا در محیطی باز وبزرگ از پرنده یتان نگهداری کنید تا احساس آرامش و آزادی بیشتری درپرنده ایجاد شود. البته به این نکته هم اشاره شود که فنچ پرنده ای بسیار ضعیف است ودارای شرایط زندگی ویژه ای است که نمی تواند به صورت کاملاآزادانه در موقعیت جغرافیایی ایران زندگی کند و آزاد کردن این پرنده در طبیعت یا کوچه وخیابان برابر است با مرگ زجرآور این پرنده در همان دقایق اول آزادی . پس نمی بایست به فکر آزاد کردن این پرنده زیبا بود ، در مقابل بسیاری از پرندگان قفسی مثل بلدرچین وسهره و... می باشند که جای اصلی آنها محبوس بودن در قفس نیست و باید آزادانه به زندگیشان ادامه بدهند وذاتا پرندگانی آزاد هستند. چه زیباست که به این امر توجه داشته باشیم به فکر آزاد سازی پرندگان اسیر شده درقفس همچون بلدرچین وسهره که قادر به زندگی در بیرون از محیط قفس هم هستند بپردازیم .

منبع:

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 146 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

شهادت امام صادق (ع)

محیط ماتم

کسی که درکف او اختیار عالم بود

دلش زجور زمانه محیط ماتم بود

چراغ محفل انسش زاشک شد روشن

کسی که وارث علم نبی اکرم بود

گلی زگلشن سرسبز مصطفی چیدند

که باغ عشق ازاو باصفا و خرّم بود

شبانه خصم زخانه اگرچه  اورا بُرد

به پیش دشمن ظالم چو کوه محکم بود

تمام عمر زغمهای مادرش می سوخت

همیشه غُربت زهرا برش مجسم بود

چو گفت قاتل زهرا مغیره بود ،دلش

زغصه های غرق ماتم وغم بود

به گریه گفت «وفائی» که موسی جعفر

زداغ صادق آل علی قدش خم بود

التماس دعا


حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 357 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

رباعیات میلاد امام سجاد«علیه الّسلام»

فروغ ازلی

وقتی که فروغ ازلی دیدن داشت

انوار خداوند جلی دیدن داشت

با دیدن فرزند عزیزش سجاد

لبخند حسین بن علی دیدن داشت

لبخند

شادی و طرب به دست غم بند زده است

دل را به سرور وعشق پیوند زده است

دیدند زمین و آسمان نورانی است

گفتند مگر حسین لبخند زده است

سجاده نشین

محبوب حریم حق تعالا آمد

تفسیر گر نور و تجلا آمد

درفصل شکفتنشن سروشی می گفت

سجاده نشین عرش اعلا آمد

التماس دعا

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 141 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

تا شد به روي دست نبي (ص) مرتضي (ع) بلند
شد رايت جلال خدا برملا بلند

بشنيد چون كه نغمه «يا ايهاالرسول»
گرديد منبري همه از پشته‌ها بلند

مرآت پاك لم‌يزلي، آيت جلي
شد بر سرير دست حبيب خدا بلند

آيين پاك ختم رسل ناتمام بود
گر بر نمي‌شد آن مه برج ولا بلند

هنگامه شد به كوري چشمان دشمنان
شد بانگ مرحبا ز همه ما سوي بلند

خورشيد دين، سپهر يقين، ختم مرسلين
شد زين سبب ميان همه انبيا بلند

تا شد به عرش دست نبي ماه عارضش
شد اين ندا ز بارگه كبريا بلند

تكميل شد شريعت پاك محمدي
چونان كه گشت دين خدا را لوا بلند

اي مظهر صفات خداوند لايزال
وي از تو آسمان ولايت به پا بلند

هرجا كه بود پيكر هر ناتوان به خاك
هر جا كه بود ناله هر بي‌نوا بلند

هر جا كه بود طفل يتيمي سرشك‌بار
هرجا كه بود شعله شور و نوا بلند

از بهر دستگيري آنان سپندوار
يك‌باره مي‌شد ا» يد مشكل‌گشا بلند

تا خانه‌زاد خود كُنَدَت كردگار پاك
بهرت نمود خانه خود را بنا بلند

آهنگ «تفلحوا» چو شنيدي ز كوي دوست
و آواز خوش چو شد ز حريم حرا بلند

يك‌باره دست بيعت خود را از روي شوق
كردي به سوي شمس رُسل، مصطفي بلند

مدحت‌گر تو ذات جلالت مأب حق
مدح تو كرده با سخن «هل اتي» بلند

پا بر حريم خانه چون بگذاري از شرف
فرياد شوق مي‌شود از بوريا بلند

با ذوالفقار تو همه جا آشكار بود
دست بلند شير خدا، «لافتي» بلند

ما ريزه‌خوار خوان ولاي توايم و بس
از لطف توست اين كه بُوَد بخت ما بلند

خمّ غدير بود و به قدرت خدا نمود
جاه و جلال آن دُر يكدانه را بلند

در پهن دشت ظلمت كفر و نفاق و كين
همواره بود آيت شمس الضّحي بلند

باب المراد اهل جهاني و مي‌كنند
بر آستان قدس تو دست دعا بلند

اي نفس قدرت ازلي، - يا علي - نماي
نخل شكوه نهضت «روح خدا» بلند

ما پيروان مكتب سرخ ولايتيم
گر مي‌زنيم گام سوي كربلا بلند

عرش خدا زغصه بلرزاند، آن زمان
تيغي كه گشت بر سر آن مقتدا بلند

تا مست جام توست «براتي» به روزگار
سر مي‌كند به عشق تو روز جزا بلند

 

 

 

دشت تا خيمه زد آهنگ خروشيدن را
چاه هم تجربه كرد آتش جوشيدن را

دست خورشيد در آفاق رسالت چرخيد
چنگ زد گيسوي ترديد پريشيدن را

و بيابان چه تبي داشت از انبوه سكوت
تا مبارك كند اين آينه پوشيدن را

عشق ابلاغ شد و حلقه مستان گُل كرد
تازه كرد آن خُم نو، چشمه نوشيدن را

پر شد آغوش غدير از دم «بخٍّ بخٍّ»
تا بكوبد هيجانات نيوشيدن را

عطر «من كنتُ...» و غوغاي «علي مولاه»
قافله قافله راند اين همه كوشيدن را

 

 

 

دستي به هوا رفت و دو پيمانه به هم خورد
در لحظه «مي» نظم دو تا شانه به هم خورد

دستور رسيد از ته مجلس به تسلسل
پيمانه «مي» تا سر ميخانه به هم خورد

دستي به هوا رفت و به تاييد همان دست
دست همه قوم صميمانه به هم خورد

«لبيك علي »قطره باران به زمين ريخت
«لبيك علي» نور و تن دانه به هم خورد

يك روز گذشت و شب مستي به سر آمد
يعني سر سنگ و سر ديوانه به هم خورد

پس باده پريد از سر مستان و پس از آن
بادي نوزيد و در يك خانه به هم خورد

 

 

 

السلام اي غدير! مَهبَط عشق!
مقصد دولت مسلّط عشق!

السلام اي غدير! مقصد يار!
وي گل‌افشان ز موج‌موج بهار!

چه بهاري توراست؟ كز خُم تو
مست عشقيم در تلاطم تو؟

تشنگان ولايتيم همه
عطش بي‌نهايتيم همه

لب خشكم ارگ ترَك خورده‌ست
غيرتم بارها محك خورده‌ست

قصه اهل كوفه بودن چيست؟
مست آب و علوفه بودن چيست؟

لب، اگر تر كند علي (ع)، تيغيم
حنجرِ عارفانه تبليغيم

از ولايت هر آن كه دم نزند
نفس از بام صبحدم نزند

عشق را وقت استماع رسيد
وحي در «حجة‌الوداع» رسيد

ما علي (ع) را گرفته‌ايم هنوز
تا نبي (ص) را چو خويش، گُم نكنيم
از سبو مي‌ زديم تا ديگر
جام را در شراب خُم نكنيم

ورنه «مروان»، «معاويه»، «هارون»
همگي از نبي (ص) سخن گويند
من، ولي، دستِ آن كسان بوسم
كز نبي (ص) زينبي (س) سخن گويند

غير آل علي (ع) كه مي‌داند؟
دين احمد، به تيغ، پابرجاست
حقِّ بدعت‌گذار، شمشير است
جايِ احساس و عشق، ديگر جاست

«ابن ملجم» نكشت، مولا را
مرگ، طاقت نداشت پيش علي (ع)
همه گفتند: امام را كشتند
ليك زنده است تا هميشه علي (ع)

لفط بر لفظ، من نمي‌بافم
هر طرف بنگرم، علي (ع) بينم
نه در آن كوچه يا در اين خانه
هركجا بگذرم، علي (ع) بينم

اوست نوري زلامكان و زمان
كه جهان در شعاع‌هاش، گُم است
گر به دنبال ديدن اويي
عكسش افتاده در «غدير خُ«» است

شيعه، سني‌ترين مذهب‌هاست
زان كه سنت، ملاك هر شيعه‌ست
زين سبب هركه اهل سنت شد
دم ز حيدر زند، اگر شيعه‌ست

سني و شيعه را اگر فرقي‌ست
اندك است آن چنان كه دشنه و تيغ
هر دو در قلب خصم، خواهد شد
تا كه خورشيد، سرزند زستيغ

آفتاب، آفتابِ اسلام است
بر سرِ ي، سرِ حسين (ع) ببين
دين، به تيغ دو تيغه، مديون است
«خيبر» و «خندق» و «حنين» بين

ذوالفقارِ ستيز! مولا
كوفيانه را به قعرِ گور فرست
جوشِ رجّاله‌هاست از شش سو
سيصد و سيزده غيور فرست

همرهانم! برادران! ديري‌ست
دشمنان، در كمين ما هستند
نه به دنبال، شوكت مايند
در پي مسخ دين ما هستند

بين‌ ما، تا شكاف اندازند
فرقه‌ها ساختند، بيهوده
اشتراكات را نهان كردند
چون چراغي كه مي‌زند دوده

روشنايي بجو، كه تاريكي
تيه گمراهي است باور كن
مصطفي، آن كه ماه كامل ماست
هم ستاره علي‌ست، آري چون،

علي (ع) آيينه خداوند است
عشق از او، انعكاس مي‌يابد
نور، بر گِرِد قامتش پيچد
ماهِ من، ناشناس مي‌تابد

ياد كن خلوتِ فقيران را
در شبِ سرِ يثرب و كوفه
گريه‌ها، گريه‌هاي مولاوار
رازها، رازهاي مكشوفه

پرده برداشت حيدر از اسرار
هرچه بود و نبود، با من گفت
غصه‌ها را و زخم‌ها را سرخ
دردها را كبود، با من گفت

بعد از آن صحبت غريبانه
اسمان را بنفش، مي‌بنيم
آخرين مرد، خواهد آمد و من
آسب و تيغ و درفش، مي‌بينم

آخرين مرد، آخرين اميد
آخرين حامي ولايت حق
آخرين گردبادِ نوراني
انتشار عدالت مطلق

 

 

 

اي علي، اي ارتفاعت تا خدا
بي نهايت، بيكران، بي‌انتها

اي علي، اي همسر بانوي اب
جلوه حق، اسم اعظم، نور ناب

اي علي اي خوب، اي تنهاترين
اي ملايك با نگاهت همنشين

اي علي، اي آفتاب حق سرشت
اي قسيم روشني‌هاي بهشت

اي فراتر از تصور، ازخيال
بحر عرفان، آفتاب بي‌زوال

اي تو خورشيد نهان در زير ابر
كوه علم و كوه حلم و كوه صبر

چون تو مردي نيست در اين روزگار
هيچ تيغي نيز، همچون ذوالفقار

جان ما را كن ز عشقت منجلي
اي فدايت جان عالم، يا علي

كاش مي‌كرديم بيعت تا بهار
مي‌شكفتيم از كرامات علي

در بهارستان او گل مي‌شديم
زائر آواز بلبل مي‌شديم

از غدير خم، سبويي مي‌زديم
در صراط عشق، هويي مي‌زديم

زائر كوي تولا مي‌شديم
جرعه نوش عشق مولا مي‌شديم

با نزول سوره سبز غدير
باز مي‌كرديم، بيعت با امير

با علي، آيينه‌دار سرنوشت
وارث بوي خدا، بوي بهشت

شد غدير خم، هلا، اي عاشقان!
مي‌وزد عطر علي از آسمان

چيست تفسير غدير خم؟ علي
عشق را، مولا، عدالت را، ولي

چيست تفسير غدير خم؟ ولا
رستخيز عشق، بيعت با خدا

چيست تفسير غدير خم؟ حريم
رو به روي ما، صراط مستقيم

چيست تفسير غدير خم؟ اميد
مژده رحمت به امت، بوي عيد

چيست آيا اين غدير خم؟ سحر
صبح صادق، نور لبخند ظفر

چيست آيا...؟‌ساقي و ساغر، شراب
اتشي در جان هستي، عشق ناب

چيست آيا... ؟ خنده فتح المبين
روز اكمال رسالت، عيد دين

چيست آيا...؟ سيب سرخي ناگهان
سهم ما از عشق، آري عاشقان

در غدير خم خدا شد منجلي
در دل خورشيدي مولا علي

چيره شد فرمانرواي آفتاب
گشت سهم آفرينش، نور ناب

عشق باريد و زمين آيينه شد
مهرباني وارد هر سينه شد

خاك را بوي نجيب گل گرفت
عالم هستي، تب بلبل گرفت

آسمان شد با زمين همسايه باز
شد زمين مهمانسراي اهل راز

چشم‌ها با نور همبستر شدند
قلب‌ها با هم صميمي‌تر شدند

قبله توحيد، آن جان جهان
روح ايمان ، خاتم پيغمبران

در غديرستان خم، اعجاز كرد
راز معصوم خدا را باز كرد

گفت پيغمبر: ‌علي نور خداست
بعد من، او پيشوا و مقتداست

اي شمايان! امت سبز زمين
در ميان خلق عالم، بهترين

حرف حق اين است و در آن شبهه نيست
هم علي حق است و هم حق با علي‌ست

عشق را در قلب خود دعوت كنيد
با علي،‌نور خدا، بيعت كنيد

اين حقيقت از كسي مستور نيست
جانشين نور، غير از نور نيست

در غدير خم ولايت شد قبول
برد بالا دست مولا را رسول

رفت بالا دست خورشيد غدير
شد امام و متداي ما، امير

عشق، بيعت كرد با نور خدا
شد عدالت، سرور و مولاي ما

نور احمد، برگرفت از رخ نقاب
«آفتاب آمد، دليل آفتاب»

زين بشارت، آسمان خنديد مست
نور باريد و طلسم شب شكست

شد جهان، آيينه باران علي
عالم هستي، چراغان علي

جون علي،‌ آيينه عدل است و داد
دست در دست علي بايد نهاد

چون علي، نور خداي سرمد است
بيعت ما با علي، با احمدست

شد ز عشق حق، وجودش صيقلي
هر كه بيعت كرد، با نور علي

باز دل در كوي مستي گم شده
عالم هستي، غدير خم شده

باز هم مستيم، از جام غدير
باده مي‌نوشيم با نام امير

باز فصل شور و شيدايي شده
در زمين از عشق، غوغايي شده

آمده عيد ولايت، عاشقان
روز اكمال رسالت، عاشقان

در غدير خم، بيا كامل شويم
«ياعلي» گوييم و صاحبدل شويم

«ياعلي» گوييم تا بالا شويم
قطره‌ها، اي قطره‌ها دريا شويم

با علي،‌ نور خدا، بيعت كنيم
عشق را در قلب خود، دعوت كنيم

با علي، هم عهد و هم پيمان شويم
هم زبان و هم دل قرآن شويم

با علي، قرآن ناطق، بوتراب
سوره عصمت، امام آفتاب

چون كه احمد گفت: ‌او نور جلي‌ست
بعد من، اي عاشقان! مولا، علي‌ست

 

 

 

چون وجود مقدس ازلي
شاهد دلرباي لم يزلي

وقت پيمان گرفتن از ذرات
با صدايي رسا و بانگ جلي

«اولست بربكم» فرمود
پاسخ آمد از هر طرف كه: بلي

تا بسنجد عيارشان، افرودخت
آتشي در كمال مشتعلي

داد فرمان، روند در آتش
تا جدا گردد اصلي از بدلي

فرقه‌يي ز امر حق تمرد كرد
گشت مطرود حق ز پر حيلي

با شقاوت قرين و مد شد
شد پريشان ز فرط منفعلي

فرقه ديگري در آتش رفت
ز امر يزدان قادر ازلي

نادر شد بهرشان چو خلد برين
كه بود اين سزاي خوش عملي

با سعادت قرين شد و همدم
گشت مقبول حق ز بي خللي

بهر اين فرقه حق عيان فرمود
جلوات نبي و نور ولي

كه منم نور احمد مختار
مهر من نيست غير مهر علي

ناگهان شد عيان در آن وادي
نور مولا علي ز بي حللي

چون به خود آمدند، مي‌گفتند
در حضور خداي لم يزلي

كه: علي دست قادر ازلي‌ست
رشته ما سوا به دست علي‌ست

 

 

 

قسم به جان تو اي عشق اي تمامي هست
كه هست هستي ما از خم غدير تو مست

در آن خجسته غدير تو ديد دشمن و دوست
كه آفتاب برد آفتاب بر سر دست

نشان از گوهر آدم نداشت هر كه نبود
به خمسراي ولايت خراب و باده پرست

به باغ خانه تو كوثري بهشتي بود
كه بر ولاي تو دل بسته بود صبح الست

در آن ميانه كه مستي كمال هستي بود
به دور سرمدي‌ات هر كه مست شد پيوست

بساط دوزخيان زمين ز خشم تو سوخت
چو در سپاه ستم برق ذوالفقار تو جست

هنوز اشك تو بر گونه زمان جاري‌ست
ز بس كه آه يتيمان، دل كريم تو خست

ز حجم غربت تو مي‌گريست در خود چاه
از آن به چشمه چشمش هميشه آبي هست

هنوز كوفه كند مويه از غريبي تو
زمانه از غم تنهايي‌ات به گريه نشست

دمي كه خون تو محراب مهر رنگين كرد
دل تمامي آيينه‌ها ز غصه شكست

 

 

 

صداي كيست چنين دلپذير مي‌آيد؟
كدام چشمه به اين گرمسير مي‌آيد؟

صداي كيست كه اين گونه روشن و گيراست؟
كه بود و كيست كه از اين مسير مي‌آيد؟

چه گفته است مگر جبرييل با احمد؟
صداي كاتب و كلك دبير مي‌آيد

خبر به روشني روز در فضا پيچيد
خبر دهيد:‌كسي دستگير مي‌آيد

كسي بزرگ‌تر از آسمان و هر چه در اوست
به دست‌گيري طفل صغير مي‌آيد

علي به جاي محمد به انتخاب خدا
خبر دهيد: بشيري به نذير مي‌آيد

كسي كه به سختي سوهان، به سختي صخره
كسي كه به نرمي موج حرير مي‌آيد

كسي كه مثل كسي نيست، مثل او تنهاست
كسي شبيه خودش، بي‌نظير مي‌آيد

خبر دهيد كه: دريا به چشمه خواهد ريخت
خر دهيد به ياران: غدير مي‌آيد

به سالكان طريق شرافت و شمشير
خبر دهيد كه از راه، پير مي‌آيد

خبر دهيد به ياران:‌دوباره از بيشه
صداي زنده يك شرزه شير مي‌آيد

خم غدير به دوش از كرانه‌ها، مردي
به آبياري خاك كوير مي‌آيد

كسي دوباره به پاي يتيم مي‌سوزد
كسي دوباره سراغ فقير مي‌ايد

كسي حماسه‌تر از اين حماسه‌هاي سبك
كسي كه مرگ به چشمش حقير مي‌آيد

غدير آمد و من خواب ديده‌ام ديشب
كسي سراغ من گوشه گير مي‌آيد

كسي به كلبه شاعر، به كلبه درويش
به ديده بوسي عيد غدير مي‌آيد

شبيه چشمه كسي جاري و تبپنده، كسي
شبيه آينه روشن ضمير مي‌آيد

علي (ع) هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير مي‌آيد

به سربلندي او هر كه معترف نشود
به هر كجا كه رود سر به زير مي‌آيد

شبيه آيه قرآن نمي‌توان آورد
كجا شبيه به اين مرد، گير مي‌آيد؟

مگر نديده‌اي آن اتفاق روشن را؟
به اين محله خبرها چه دير مي‌آيد!

بيا كه منكر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قيامت اسير مي‌آيد

بيا كه منكر مولا اگر چه پخته، ولي
هنوز از دهنش بوي شير مي‌آيد

علي هميشه بزرگ است در تمام فصول
امير عشق هميشه امير مي‌آيد...

 

 

 

آسمان، سرپناه مولا بود
و زمين، كارگاه مولا بود

عاشقي، پابه‌پاي او مي‌رفت
چشم نرگس، نگاه مولا بود

هرچه مي‌كرد، دلبري مي‌كرد
مهرباني، سپاه مولا بود

عدل و آزادگي، كه گم مي‌شد
چشم مردم، به راه مولا بود

روز، هر چيز داشت؛ از او داشت
و شبان، شاهراه مولا بود

روز و شب را، به كار، وا مي‌داشت:
اين، سپيد و سياه مولا بود!
آب، از الغدير، برمي‌داشت
مَشربي، كه گواه مولا بود

كوفه، هرچند هم، كه بد مي‌كرد
باز هم، در پناه مولا بود!

پدر خاك بود و، خاكي بود
بي‌گناهي، گناهِ مولا بود!

 

 

 

به آتش مي‌كشم آخر زبان سربه‌زيرم را
به توفان مي‌سپارم اسمان‌هاي اسيرم را

منم من، گردبادي خسته‌ام، زنداني خويشم
بگيريد آي مردم دست‌‌هاي ناگزيرم را

تمام عمر باقي مانده‌اش را گريه خواهد كرد
اگر توفان بخواند خنده‌هاي دور و ديرم را

درختان گردبادي رو به خورشيدند، از آن دم
كه خواندم در مسير باد، اندوه غديرم را

شبي اندوه تابان علي (ع) از چاه بيرون شد
شبي سيراب ديدم جان سر تا پا كويرم را

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 250 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

توکلت علی الله می گم تو هر نمـازم

 

 

خـدا خودش نوشته من به علی می نازم

 

 

رو  شه پر فرشتـه نام علی نوشته

 

 

خـدا با عشق حیـدر گل منو سرشته

 

 

همیشه و تو هر جا کلام من علیه

 

 

همه دیگه می دونن آقای من علیهِ

 

 

با یا علی می ایستم با یا علی می خوابم

 

 

فردا با عشق حیـدر پاک دیگه حسابم

 

 

دم همه دم یا حیـدر

 

 

صاحب دم یا حیـدر

 

 

لوح و قلم یا حیـدر

 

 

شـاه کرم یا حیـدر

 

 

یا علی یا علی یا علی یا علی

 

 

قشنگ ترین سرودم ذکر یا علیه

 

 

صحن و سرای قلبم همیشه ماله علیه

 

 

ایوون طلای آقام دل از دلم ربوده

 

 

درهای رحمت حق به روی من گشوده

 

 

وقتی دلم می گیره ذکر علی می گیرم

 

 

می خوام ز حضرت حق من تو نجف بمیرم

 

 

دم همه دم یا حیـدر

 

 

صاحب دم یا حیـدر

 

 

لوح و قلم یا حیـدر

 

 

شـاه کرم یا حیـدر

 

 

یا علی یا علی یا علی یا علی

 

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 431 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

چی داره به روز جوون امـام رضـا میاد

 

 

دم در حجـرش یه صـدای آشنـا میاد

 

 

یه ذره آب بده به من داره جیگرم می سوزه

 

 

به گـریه های من نخنـد دل مـادرم می سوزه

 

 

کنار این حجـره ی بسته یه مـادر که دل شکستـه

 

 

با چـادر خاکی نشستـه

 

 

وای امون از این غـریبی ...

 

 

چی داره به روز جوون امـام رضـا میاد

 

 

سیـاه پوشـه عـالم که داره شب عـزا میاد

 

 

جوون ترین امـامه و مگه چی بوده گناهش ؟!

 

 

که خونه ی خودش باید حالا بشه قتلگاهـش

 

 

از چشمـامون بارون می باره

 

 

غریبه این شهـر و دیـاره

 

 

تو خونـه هـم یاری نداره

 

 

وای امون از این غـریبی ...

 

 

 

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 5476 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

 

شام غریبان

امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است

                                                                     شام غریبان است

امشب نوای کودکان بر بام کیوان است

                                                                     شام غریبان است

امشب به دشت کربلا نالان یتیمانند

                                                                          تا صبح گریانند

امشب به روی کشته ها در ناله مرغانند

                                                                    چون نی در افغانند

بر خاک بی غسل و کفن رعنا جوانانند

                                                                        خوابیده عریانند

بر غربت اجسادشان عالم پریشان است

                                                                     شام غریبان است

امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است

                                                                     شام غریبان است

امشب عیال مصطفی در گوشهء صحرا

                                                                        بی منزل و ماوا

اموالشان تاراج کین از فرقهء اعدا

                                                                           ای آه و واویلا

خون می رود امشب ز چشم دختر زهرا

                                                                        اف بر تو ای دنیا

آل علی ویران نشین اندر بیابان است

                                                                     شام غریبان است

امشب یتیمان جهان در گوشهء هامون

                                                                    غلطان به بحر خون

اندر هوای خاتم او بزدل ملعون

                                                                         دیوانه و مجنون

سازد جدا انگشت او آن بی حیای دون

                                                                     ای چرخ شو ویران

کی خاتم محبوب حق در خورد دیران است

                                                                     شام غریبان است

امشب به بالین حسین زینب عزادار است

                                                                    بر غم گرفتار است

امشب سکینه بر سر نعش پدر زار است

                                                                      از دیده گریانست

زهرا به دور کشته ها با خیل حوران است

                                                                   از دیده خونبار است

امشب فلک گریان به حال آل اطهار است

                                                                     شام غریبان است

امشب تن پاک حسین در قتلگاه بی سر

                                                                         در بحر خون اند

خوابیده بی غسل و کفن با اکبر و اصغر

                                                                         با یاوران یکسر

آثار ظلم خولی مردود سگ کمتر

                                                                        در کنج خاکستر

گاهی به حال دختران اندر پرستاری

                                                                         از راه غمخواری

گاهی کند در مطبخ خولی

                                                                        آن عصمت باری

از ماتمش خائف نواخوانست و گریان است

                                                                     شام غریبان است

 

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 151 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

سرگذشت ظهر عاشورا گذشت(2)

چون نسیمی بود بر صحرا گذشت(2)

همره دل خیمه ها را سوختند(2)

قلبها از درد ها افروختند(2)

بر قمار عشق صدها باختند(2)

با هزران زخم خنجر ساختند(2)

مکث3ثانیه

با کمند عشق در دام بلا(2)

هر یکی سرمست از جهر و جفا(2)

گوشه ای افتاده ساقی بر زمین(2)

روی خاک فتاده قران مبین(2)

پشت ابر تیره خنجر چاک چاک(2)

پیکرش چون غرق خواهر چاک چاک(2)

مکث3ثانیه

این بدن دل بند شاه کوثر است(2)

این سرم ما از همه عالم سر است(2)

بلبلی از هجر گل بی اب اب(2)

پادگانی داشت با سجیل خاک(2)

کودکان نیمه جان سرباز او(2)

اشکهای بی امان سرباز او(2)

همچو مرغی پربه زیر گل گرفت(2)

کار او با غنچه ای بالا گرفت(2)

صلوات

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 32459 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

آب می گوید حسین ، بی تاب می گوید حسین
از سر شب تا سحر مهتاب می گوید حسین
دیده می گوید حسین ، نادیده می گوید حسین
هر کجا باشد دلی غمدیده می گوید حسین
یار می گوید حسین ، دلدار می گوید حسین
روز و شب هر دیده بیدار می گوید حسین
ناس می گوید حسین ، احساس می گوید حسین
تا قیامت حضرت عباس می گوید حسین
نار می گوید حسین، بسیار می گوید حسین
این زبان تا لحظه دیدار می گوید حسین
نوح می گوید حسین، ذی روح می گوید حسین
زنده باشد هر دلی با روح می گوید حسین
شاد می گوید حسین ، ناشاد می گوید حسین
هر نسیم باد با فریاد می گوید حسین
کام می گوید حسین، ناکام می گوید حسین
فاطمه گریان به هر ایام می گوید حسین
کوه می گوید حسین بشکوه می گوید حسین
دم به دم هر شیعه نستوه می گوید حسین
جان جان گوید حسین ، هفت آسمان گوید حسین
ماه و خورشید و ستاره هر زمان گوید حسین

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 62706 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید

بگوئید مادرش لیلا بیایید.مباشد مادرش لیلا بیایید.تماشای قد اکبر نمایید.

جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید

بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند

خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم

علی جان چراغ شام تارم.فراقت برده آرام و قرارم

نچیدم حجلگاه شادی تو.ندیدم من شب دامادی تو

امیدم بود تو در هنگام پیری.عصای پیری مادر بگیری

به امیدی علی اکبر بیایید.در غم بر رخ لیلا گشاید

جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید

بگویید عمه ش زینب بیایید. علی را بر در خیمه رساند

خدا داند که من طاقت ندارم.علی را بر در خیمه رسانم

منو یاذ قد شمشادی تو. منو ناکامی و ناشادی تو

منو یاد لب خشکیده ی تو.منو سوز دل تپدیده ی تو

منو اون زخمهای بی حسابت.منو اون پیکر در خون خضابت.

جوانان بنی هاشم بیایید - علی را بر در خیمه رسانید

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 1235 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

(میان خیمه ها زینب)

 

میان خیمه ها زینب                       صدا می زد حسین جانم

به صد شور و نوا زینب          صدا می زد حسین جانم

میان خیمه ها زینب                       صدا می زد حسین جانم

به صد شور و نوا زینب          صدا می زد حسین جانم

چو دیدی زینب کبری  به اطراف حسین اعداع -2

بکف شمشیر و خنجرها         به غمها  مبتلا زینب    صدا می زد حسین جانم

به قربانت شود خواهر بسوی زینبت بنگر-2            دلش گردیده پرازجرع

به دشت نینوا زینب              صدا می زد حسین جانم

تقاضا دارم از یکتا -2 مرا سازد کنون اما                 نبیند نبیند  زیر شمشیرها ز جور  عشقیان 

صدا می زد حسین جانم

برای قتل تو ادوان مسلمان گشته اند این سان

تنت گشته به خون قلتان -3 به صد صدا اشنا صدا میزد حسین جانم

میان جسم تو را دارد-2   نه شرمی از خدا دارند    نه خوفی از جزا دارند    دره قوم  دغا زینب

صدا میزد حسین جانم

به امر زاده صفیان سپاهی شوم بی ایمان -2    پی  قتلت برادرت جان ز غم قندش  دو تا زینب

 صدا می زد حسین جانم

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 1949 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

(گریه نکن نازنین

یکی یک دونه ی من) (2)

(رقیه جون گل من

گل دوردونه ی من) (2)

(گریه نکن نازنین

یکی یک دونه ی من) (3)

(رقیه جون گل من

گل دوردونه ی من) (2)

(رقیه جون گل من

گل دوردونه ی من) (2)

(عمه بشین پیشم بگو

که چی اومد به سرم) (2)

خون شده از غم جگرم

عمه بگو کو پدرم

صورت ماهه بابام

نرفته هیچ از نظرم

کاشکی میشد که بابام

بیاد توی خونه ی من

(گریه نکن نازنین

یکی یک دونه ی من) (3)

(رقیه جون گل من

گل دوردونه ی من) (2)

مکث 3 ثانیه

گریه نکن نبینم

دیده گریونی تو

بابات میاد عزیزم

به قصد مهمونی تو

مرهم میزاره روی

قلب پریشونی من

(دو شب میشه از بابا

خونه ی ویرونی من) (2)

(گریه نکن نازنین

یکی یک دونه ی من) (2)

(رقیه جون گل من

گل دوردونه ی من) (2)

صلوات

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 9445 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 

اقام اقام اقام اقام حسین(3)

وسط سینه من نوشته بین الحرمین

نصف قلبم با ابلفضل نصف دیگر یا حسین(2)

اگه تو ردم کنی بازم به دنبال تو هم

می دونم ردم ولی اقام بدون مال توهم(2)

دل من هرجایی نیست فقط عشقت می زنه(2)

من بین الحرمینت واسه من یه وطن(2)

اقام اقام اقام اقام حسین(3)

نوری از کرببلا به نام عباس علی

واسه من مقدس مقدس مقرس

به حسابم می یاری به گردن پر می کنی

ممنونم ولی باید اهمو تحملم بکنی (2)

میشه خوب ابلفضلو بیاری من کم بیارم

ولی جون هر چی مرد که خیلی مرد دوست دارن(2)

اقام اقام اقام اقام حسین(3)

میشه یه خواهش کنم زمین نزن حرفه منو

اقا جون تو مجلست بگیری جونت ازم

هرکی دیونت بشه اون پادشاه عالم(2)

ارتباط منو تو محکمه همه می دونن محکمه(2)

اقام اقام اقام اقام حسین(3)

اخر یه روز حاجتمو ازت میگیرم(2)

میام تو بین الحرمین واست میمیرم(2)

مجنونم خوب میدونی نمی پرستم(2)

بین تمومه دلبرا پای تو هستم(2)

اقام اقام اقام اقم حسین(3)

صلوات

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 251 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

براي ضامن آهو

اين دل دل ما، غنچه سر بست شماست

و خادمتان ، نوكر دربست شماست

اين دل نشود رام كمند هر كس،

ماراست دلي كه، قلق اش دست شماست

 

اي عطر ضريح تو دوا  آقا جان !

اي بوي حريم تو شفا آقا جان !

ما محتضران عالم ناسوتيم

يك گوشه ي چشم هم به ما, آقا جان !

 

گلدسته و اين ضريح, جان من و توست

اين پنجره ها , گنجِ نهان من تو ست

دنبال كجاي اين جهان مي گردي ؟

اين گنبد, مركز جهانِ من و توست

 

داريم دلي زجنس ياران شهيد

از لحن شما بعيد! اينكه برويد

آقا دلِ ما, مگر كه كمتر زاهوست

امكانش نيست, ضامن او بشويد؟

 

بر خاك شبستان تو جان  بوسه زند

 بر صحن عتيقتان, جهان بوسه زند

ديدم ديدم  كه آسمان خم شد تا

بر پنجره ي ضريحتان بوسه زند

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 274 دوشنبه 18 دی 1391 نظرات (0)

 



بازم بارون ِ چشمام ميباره

اين دل ِ مجنون آروم نداره

توي روياهاش سر روي شش گوشه ميذاره

ديگه آروم نميگيره دل

همه شب بونه ميگيره دل

حرم ِ تو آرزوم  - عكس گنبد روبروم

شده شبها همه دم – دم ِ ذكرت گفتگوم

شور ِ شيدايي ِ من – شب ِ رويايي ِ من

كربلا يا كربلا – شعر تنهايي ِ من

يا ثارالله منودرياب آقا

ـــــــــــــــــ

زندگي بي تو معنا نداره

دنيا با ما كه وفا نداره

هيچ جا برا ما صفاي كربلا نداره

پر درديم يه نگاهي كن

 به زيارت ما رو راهي كن

السلام اي دلبرم – عشق ِ اول آخرم

يعني ميشه باز بيام – پا پياده تا حرم

اي شهنشاه ياحسين – عشق ِ الله ياحسين

ختم عمرم كاش بشه – يك نفس آه ياحسين

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 107 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

سوال ها :


مسئله 1 - فرض كنید راننده یك اتوبوس برقی هستید . در ایستگاه اول 6 نفر وارد اتوبوس می شوند ، در ایستگاه دوم 3 نفر بیرون می روند و پنج نفر وارد می شوند . راننده چند سال دارد ؟



مسئله 2 - پنج كلاغ روی درختی نشسته اند ، 3 تا از آنها در شرف پرواز هستند . حال چه تعداد كلاغ روی درخت باقی می ماند ؟



مسئله 3 - چه تعداد از هر نوع حیوان به داخل كشتی موسی برده شد ؟



مسئله 4 - شیب یك طرف پشت بام شیروانی شكلی ، شصت درجه است و طرف دیگر 30 درجه است . خروسی روی این پشت بام تخم گذاشته است . تخم به كدام سمت پرت می شود ؟



مسئله 5 - این سوال حقوقی است . هواپیمایی از ایران به سمت تركیه در حركت است و در مرز این دو سقوط می كند ، بازمانده ها را كجا دفن می كنند ؟



مسئله 6 - من دو سكه به شما می دهم كه مجموعش 30 تومان می شود. اما یكی از آنها نباید 25 تومانی باشد . چطور ؟


 

جواب ها :



مسئله 1 - راننده اتوبوس هم سن شما باید باشد . چون جمله اول سوال می گوید " تصور كنید كه راننده اتوبوس هستید .

 

مسئله 2 - همه كلاغ ها ، چون آنها فقط " در شرف پرواز " هستند و هنوز از روی درخت بلند نشده اند..( اگر جواب شما 2=3-5 بوده بدانید دوباره محاسبات جلوی تفكرتان را گرفته است.)



مسئله 3 - هیچ . آن نوح بود كه حیوانات را به كشتی برد و نه موسی ( "چه تعداد " جلوی فكر كردن شما را گرفته است.)

 

مسئله 4 - هیچ كدام . خروس ها كه تخم نمی گذارند.اگر شما سعی كردید جواب توسط محاسبات و مقایسه اعداد بدست آورید ، شما دوباره به وسیله اعداد منحرف شدید.
 


مسئله 5 - بازمانده ها را دفن نمی كنند . آنها جان سالم بدر برده اند . شما به وسیله كلمات حقوقی و دفن كردن منحرف شده اید.



مسئله 6 - یك 25 تومانی و یك 5 تومانی . به یاد بیاورید ( فقط یكی از آنها ) نباید 25 تومانی باشد و همین طور هم هست . یك سكه 5 تومانی داریم . شما با عبارت " یكی از آنها نباید
" فریب خوردید.

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 132 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

اگر به این مشکل برخورد کرده‌اید که بعضی مواقع فونت‌های زیرنویس فیلمی کهمی‌بینید به هم ریخته است (شکل زیر) با این فرض که از نرم‌افزار Kmplayer براینمایش فیلم استفاده می کنید، با روشی که در ادامه خواهد آمد می‌توانید این مشکل رابه سادگی برطرف نمایید.

 

 

- در صفحه kmplayer کلید F2 را بزنید تا به  Preferences وارد شوید.

 

 

- از گزینه‌های سمت چپ، گزینه subtitleProcessing و سپس Font Style را انتخاب کنید.(تصویر بالا)

 

 - در قسمت راست گزینه‌ای با نام Chart Set قرار دارد.

 

- به طور پیش فرض Chart Set روی SystemDefault قرار دارد.

 

- این گزینه را به Arabic تغییر دهید. (شکل پایین)

 

 

 

- کلید Close را زده و از برنامه خارج شوید و برنامه را مجدد راه‌اندازی کنید.

 

- این بار خواهید دید مشکل نمایش فونت‌ها رفع شده است. (شکل زیر)

 

 

. آمار بازدید این خبر : 2378

لينك هاي مربوط

. پرخواننده ترين مطلب در آموزش:
   رفع مشکل به هم ریختن فونت‌های زیرنویس فیلم

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 159 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

                                   معماریژاپنی، نمونه ای از توجه به اقلیم است

خانه‌های ژاپنی به دلیل داشتن آب وهوای معتدل این منطقه از دیوارهای نازكی تشكیل شده‌اند كه روی همدیگر قرارمی‌گیرند. سقف بناها به دلیل بارندگی در اوایل تابستان د راین كشور غالبا به شكلشیب‌دار ساخته می‌شود. چوب از مصالح سنتی است كه در ساخت خانه‌های ژاپنی به كارمی‌رود. این مساله باعث می‌شود تا این خانه‌ها در هوای گرم و نمدار تابستان بیشتردر معرض هوا قرار گیرند. معایب این خانه‌ها این است كه با وقوع زلزله و آتش‌سوزیخیلی سریع از بین می‌روند. در حال حاضر بتون و استیل هم در ساختمان‌سازی ژاپنی مورداستفاده قرار می‌گیرد.

در آغاز خانه‌های ژاپنی از اتاق های مجزا برخوردار نبودندولی بعد به تدریج فضای خانه‌ها برای مصارف مختلف (خوردن خوابیدن، آشپزی)تفكیك شدند. درهای كاغذی كه به آنها شوجی یا فوزوما گفته می‌شد، جای خود را به درهای مدل غربیداده‌اند.

در طراحی سنتی خانه‌های ژاپنی، ارتباط خانه با فضای بیرون خود بسیارمهم تلقی می‌شد اما امروز چنین مساله‌ای چندان مورد توجه قرار نمی‌گیرد با وجود همهتغییراتی كه با گذشته زمان در معماری ژاپنی به وجود آمده است هنوز هم بسیاری ازمسایل سنتی در این رابطه اهمیت خود را حفظ كرده‌اند.

بعد از جنگ جهانی اول باورود معمارانی چون فرانك لیود رایت و برونو تات به ژاپن تغییراتی گسترده‌ای در سبكمعماری سنتی ژاپن به وقوع پیوست. بعد از جنگ جهانی دوم تلاش‌ها بیشتر در راستایتلفیق معماری مدرن و سنتی در ژاپن بود. نمونه بارز این سبك، استادیوم ملی یوگویی درتوكیو است كه توسط تانگه كنزو طراحی شده است. كنزو از سرشناس‌ترین معماران بعد ازجنگ است كه در طراحی‌های خود سبك‌ معماری سنتی و مدرن را با هم تلفیقمی‌كند.

حفظ سادگی ماهیت اصلی بنای معابد ژاپنی را در گذشته تشكیل می‌داد. امابا گذشت زمان همان گونه كه در معماری شهری ژاپن تحولات گسترده‌ای به وقوع پیوست درساخت معابد نیز تغییراتی به وجود آمد.
معابد زیادی برای ستایش بودا در ژاپن وجوددارد البته سبك جدید معماری با وارد شدن مذهب از چین و كره در قرن ششم به این كشورجای خود را باز كرد. این معابد به سه دسته تقسیم می‌شوند، وایو (كه سبك ژاپنی درساخت آنها به كار رفته است)، دایبوتسویو (سبك بودا) و كارایو (سبك چینی). پاگدا سبكاولیه ساخت معابد در ژاپن بوده است كه بعدا شدیدا تحت تاثیر سبك چینی قرارگرفت.

معایب زیادی در ساخت قلعه‌های پیش از تاریخ ژاپن وجود داشته است. براینمونه، به جای به كار گرفتن شیوه‌هایی ابتكاری در ساخت بناها، از شرایط جغرافیاییطبیعی برای بالا بردن مقاومت ساختمان‌ها در برابر بلایای مختلف استفاده می‌شد، كهالبته این امر قلعه‌ها را به صورت هدفی دور از دسترس برای مهاجمان و مدافعالدرمی‌آورد.
با گذشت زمان استحكامات دفاعی هم پیچیده‌تر و پیشرفته‌تر شدند، بهطوری كه كم كم دیوارهای سنگی، خندق، خاكریز، سالن‌ها و تونل‌های پیچ در پیچ و تو درتو در ساخت استحكامات دفاعی قلعه‌ها به كار گرفته شدند. یوكا ـ ماشی (نقاط اصلیقلعه) به صورت دایره‌وار ساخته می‌شدند و تنشو (برج اصلی مراقبت) در مركز اینمجموعه‌ قرار داشت. قلعه‌های بزرگ‌تر از چندین تنشو برخوردار بودند. در این سبكجدید معماری قلعه‌ها، ساختمان‌ها بر بالای استحكامات سنگی قرار می‌گرفتند و در ساختآنها از چوب استفاده می‌شد كه برای پیشگیری از آتش‌سوزی روی آن را با گچمی‌پوشاندند.

در حال حاضر یكی از بزرگ‌ترین مشكلاتی كه معماری ژاپن با آن مواجهاست، وقوع زلزله‌هایی مكرر در این كشور است. بنابراین كاربرد مصالح مقاوم به زلزلهدر ساخت ساختمان‌ها از اهمیت بالایی برخوردارست. اولین آسمانخراش در ژاپن با نامكاسومیگاسكی در سال 1968 ساخته شد. پس از ساخت موفقیت‌آمیز این بنا، آسمانخراش‌هایمتعددی از نقاط مختلف ژاپن سربرافراشتند.

دهه 70، دوره‌ای بود كه معماران در آنبیشتر به جنبه‌های ظاهری طرح‌های خود اهمیت می‌داند تا ویژگی‌ فنی آنها از دهه 80تا 90 بسیاری از معماران ژاپنی به كشورهای دیگر رفتند كه از میان آنها، آندوتادائواز محبوبیت بالایی برخوردار شد و جوایز بین‌المللی بسیاری از جمله جایزهمعماری پرتیزكر را دریافت كرد.
وی همچنین موفق به دریافت مدال طلای سلطنتی برایمعماری موسسه سلطنتی معماران انگلیس شد. معماری ژاپن با حفظ اصالت خویش روند تكاملرا طی می‌كند و در عرصه معماری از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 135 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

چرا به جوک رشتی می خندیم؟

 

 

"یه روز یه رشتی وارد خونه میشه، می بینه زنش لخت روی تخت خوابیده ..."
"یه روز یه رشتی در کمد را باز می کنه، می بینه حسن آقا ..."

چه چیزی درباره لطیفه های رشتی خنده آور است؟


هنگامی که یک ماجرایی تعریف می شود که در آن فردی از میان ما بر خلاف همه آن انتظارات عمومی رفتار می کند، ما آن را بانمک و خنده دار می یابیم.


حالا بیایید ببینیم آن بخش از فرهنگ ما که در لطیفه های رشتی پنهان شده چیست.

در مورد لطیفه های رشتی، معمولا محور لطیفه یک مرد رشتی است که مرد دیگری با زنش خوابیده است. آنچه لطیفه رشتی را برای ما خنده دار می سازد معمولا دو حالت دارد. حالت یک اینست که مرد رشتی هالو است و متوجه نمی شود که مرد دیگری با زنش خوابیده است، و ما به حماقت او می خندیم. در این حالت به حماقت کاراکتر لطیفه می خندیم.

حالت دو اینست که مرد رشتی متوجه این رابطه جنسی می شود، اما واکنشی از خود نشان نمی دهد و به سادگی از کنار آن می گذرد. یعنی وضعیت تعریف شده در لطیفه با انتظارات ما بر اساس تربیت و جامعه پذیری و شناخت ما تناقض دارد و از این روست که وضعیت به نظر ما خنده دار می آید.

حالا بیایید حالت دو را در نظر بگیریم و نگاهی عمیق تر به دلیل خنده داربودن جوک های رشتی بیاندازیم. 

مگر نه اینکه انتظار داریم که هر مردی وقتی که مرد دیگری را با زنش می بیند، عصبانی شده، غیرتش به جوش بیاید و بزند یکی از آن دو یا هر دو را بکشد؟ و واکنش خونسرد و عاری از خشونت مرد رشتی ما را به خنده می اندازد!

در فرهنگ ما، ناموس و غیرت** متاسفانه چنان ریشه دوانده که بدون آنکه آگاهانه بدان بیاندیشیم، در ذهنیت ما همواره جاری است.

اول از همه اینکه ما زن را ناموس مرد می دانیم و هنوز باور نداریم که زن هم یک انسان است که اختیار خود را دارد. یک دلیل خنده دار بودن جوک رشتی اینست که زن را هنوز ابزار جنسی برای استفاده مرد می دانیم. هر مردی که دستش برسد، به زن مرد رشتی تجاوز می کند و کنار او می خوابد. زن اعتراضی نمی کند، چیزی نمی گوید، و اصولا در همه جوک های رشتی کاراکتری ندارد، و هنگامی که مردی به سراغ او نمی آید هیچ اعتراضی نمی کند. زن رشتی انتخابی ندارد، اعتراضی ندارد، صدایی ندارد، فقط یا لخت روی تخت خوابیده، یا مورد تجاوز مرد همسایه و بقال و حسن آقا قرار می گیرد. زن رشتی در همه ی این لطیفه ها فقط "ناموس" مرد رشتی است! مرد رشتی هم که به ناموس اهمیتی نمی دهد، پس هر مردی می تواند به زنش دست درازی کند.

دوم اینکه مرد باید "غیرت" داشته باشد، یعنی اینکه از "ناموس" خود دفاع کند و اگر مرد دیگری را با زن خود دید، از خود خشونت نشان دهد** و خون بریزد!اینکه مرد رشتی بدون ارتکاب خشونت از کنار ماجرا رد می شود، برای ما بشدت خنده دار است. 

آخرین جوک رشتی را که شنیده اید به خاطر بیاورید و به جای "مرد رشتی" یک "مرد سوئدی" را در آن قرار دهید. آیا بازهم بانمک و خنده دار است؟ طبیعی است که از مرد سوئدی انتظار نمی رود که دست به چاقو بزند و زن خود یا مرد دیگر را بکشد! فرهنگ و قانون کشور سوئد متفاوت است. 

این وضعیت رقت بار فرهنگی ماست! به عنوان روشنفکر به نقد حکومت جمهوری اسلامی می پردازیم که چرا دست به سنگسار می زند، ولی کمتر به نقد فرهنگ ناموسی و غیرت پرستی خودمان می پردازیم که مسبب قتل زنان و دختران بسیاری در این مملکت بوده و هست.

برای اینکه عمق این وضعیت رقت بار روشن تر شود، اجازه دهید چند خطی از کتاب «فاجعه خاموش (قتل های ناموسی)» به قلم پروین بختیار نژاد *** را در اینجا نقل کنم.

***
"شیدا زن 16 ساله مریوانی که یک کودک 2 ساله نیز داشت ... در حال حرف زدن با مردی در خیابان توسط برادرش به قتل رسید.
مردی به علت سوءظن به همسرش او را پس از 29سال زندگی مشترک در برابر دیدگان فرزندانش به قتل رساند.
خانواده‌ای در خوزستان در کیف دختر خود کارت تبریکی بدون امضاء یافتند. دختر توسط عمویش به قتل رسید و خانواده آن دختر قاتل را بخشیدند.
سعیده دختر 14 ساله بلوچستانی به دلیل شک پدر به او، به وسیله پدر، برادر و دوستان برادرش سنگسار شد و به قتل رسید.
دلبر خسروی، دختر 17 ساله‌ای در دهی نزدیکی مریوان، به دلیل داشتن قصد طلاق از همسر ناخواسته و اجباری خود، توسط پدرش سر بریده شد.
مردی 46 ساله‌ای همسر صیغه‌ای و نوجوانش را که 15 سال بیشتر نداشت به دلیل سوءظن با ضربات چاقو مجروح کرد و مردی که در خیابان در حال حرف‌زدن با او بود را با ضربات چاقو به قتل رساند. 
در دزفول، جاسم که خود دارای سه زن بوده دختر 15 ساله‌اش را به دلیل اینکه فکر می‌کرد عمویش به او تجاوز کرده، سر برید.
باز در دزفول، مردی با سوءظن به همسر دومش و با ادعای اینکه پسرش متعلق به او نیست، سر وی و فرزند 7 ساله‌اش را برید.
زهرا دختر 7 ساله اهوازی زمانی که مادرش بر سر اختلافی با شوهرش (پدر زهرا)، به همراه وی به منزل پدری‌اش می‌رود، پس از بازگشت مورد سوءظن پدر خود قرار می‌گیرد. پدر به زهرای 7 ساله شک می‌کند که شاید زمانی که او در منزل پدربزرگش بوده، مورد تجاوز دایی‌اش قرار گرفته باشد. وی با این سوءظن به دست پدر کشته می‌شود."
***

پروین بختیارنژاد در این کتاب تلاش کرده نمایی از فاجعه خاموش را به ما نشان دهد. مردهایی که او به ما نشان می دهد، مردهایی که سر دختر 7 ساله، خواهر 17 ساله و زن 15 ساله خود را می برند، مردهایی که هیچکدام "مرد رشتی" نیستند. اینان همه مردان باغیرتی هستند که از ناموس خود دفاع می کنند و واکنش آنها همخوان با انتظارات فرهنگی ماست، و از این رو برای ما خنده دار نیست!

ولی آیا واقعا اینطور است؟ آیا ماجرای قتل های ناموسی گریه آور نیست؟ اگر ما واقعا از هر مردی که زن یا دختر یا خواهر خود را با مرد دیگری می بیند انتظار نداریم که دست به جنایت بزند، چرا به جوک های رشتی می خندیم؟ وقت آن نرسیده که از خود بپرسیم فرهنگ خشونت ناموسی را چرا پذیرفته ایم؟

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 104 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

به طور معمول همه ما یا حداقل بیشتر ما از گیاهان و گلدان‌ها برای دکوراسیون خانه خود استفاده می‌کنیم اما برخی از این گلدان‌هایی که در کنار پنجره‌های خانه‌های‌مان می‌گذاریم کاری بیشتر از یک دکور صرف دارند، در واقع جدا از زیبایی این گل‌ها و احساس آرامشی که به ما می‌دهند، برخی از این گلدان‌ها با آلودگی‌های داخل خانه‌ها مبارزه می‌کنند و باعث افزایش خلاقیت انسان می‌شوند. در این مطلب می‌توانید گیاهانی را که خانه‌تان را تمیز کرده و زندگی‌تان را هم غنی‌تر می‌‌کنند، بشناسید.

 

سرمایه‌گذاری عقلانی

 

شاید بهتر باشد، به جای اصرار بر نصب نقاشی‌ها و عکس‌ها به دیوارهای خانه‌تان و پرکردن خانه از انواع ظرف و اشیای قدیمی و عتیقه، خانه‌تان را با گلدان‌ها پر کنید. به‌تازگی دانشمندان و پژوهشگران ناسا تحقیقی ۲ ساله انجام دادند که نشان داد، برخی از گیاهان  وحتی گیاهان آپارتمانی می‌توانند مواد مضر و سمی داخل خانه‌ها را بگیرند و باعث تصفیه هوا شوند.

 

یک تصفیه‌کننده مناسب

 

تصفیه هوا با گل داوودی

 

قرن‌ها پیش در چین، گل داوودی به عنوان گیاهی که حال انسان را خوب می‌کند، ارزیابی می‌شد. چینی‌ها از حدود ۳ هزار سال قبل به پرورش این گل اقدام کردند و برای آن خواص سلامت و بهداشت فراوانی را بر شمردند. در جنوب شرق آسیا جوشانده‌های زیادی از گل‌های زرد و سفید این گل تهیه می‌شود که  مفید برای بسیاری از بیماری‌هاست. مردم چین ساقه سبز این گیاه را جدا می‌کنند و با آن خوراکی مخصوص می‌پزند که می‌گویند این گیاه خاصیت ضدعفونی کننده دارد و باعث افزایش طول عمر می‌شود، اما همه این خاصیت‌های درمانی را کنار بگذارید و به نتیجه تحقیقات ۲ ساله پژوهشگران ناسا گوش کنید: براساس این تحقیقات گل‌های داوودی، حتی در مکان‌های کوچک و در بسته، می‌توانند بنزن موجود در هوا را پاک کرده و هوا را از این ماده شیمیایی تصفیه کنند. بنزن یکی از اصلی‌ترین آلوده‌کننده‌های هواست که در جوهرها، رنگ‌های شیمیایی، پلاستیک، خوش‌بوکننده‌ها، ‌بنزین، اسپری‌های تمیز‌کننده و در نظایر آن‌ها یافت می‌شود.یادتان باشد که بهتر است گلدان‌های گل‌های داوودی را در نور‌ غیر مستقیم قرار دهید و اگر خوب از آن‌ها نگهداری کنید این گلدان‌ها تا ۶ هفته هم دوام می‌آورند.

 

به جای اسپری، زنبق

 

جاروبرقی به نام زنبق

 

گل زنبق در برخی نقاط خاص جهان گل بومی محسوب می‌شود. در بسیاری از نقاط جهان این گل را در دسته گل‌هایی برای تزئین به کار ‌می‌‌برند اما یادتان باشد که این گل‌ می‌تواند مثل یک جاروبرقی قوی مواد شیمیایی مضر و خطرناکی چون فرمالدئید، بنزن، تری‌کلرواتیلن و برخی مواد دیگر را از هوا پاک کند. مطالعات نشان داده است، گلدان‌های حاوی این گل به کیفیت هوای یک آپارتمان می‌افزایند و از میزان خطرناک بودن این مواد شیمیایی هم می‌کاهند.یادتان باشد که گل زنبق را بهتر است در نور کم و غیر مستقیم قرار دهید و خاکی که گل‌ در آن قرار دارد بهتر  است همیشه اندکی رطوبت داشته باشد.

توصیه: دفعه بعد به جای خریدن یک اسپری خوش‌بوکننده یا دستگاه‌های معطر کننده هوا یک گلدان زنبق بخرید و آن را در محلی بگذارید که هم از تماشای آن لذت ببرید و هم هوای پاکیزه‌تری را استشمام کنید.

 

ضد عنکبوت‌های خانگی

 

برطرف‌کردن خشکی هوا با بامبو

 

بامبو ابتدا در شرق و جنوب آسیا می‌رویید اما سپس به گیاه محبوب اکثر مردم جهان بدل شد و حالا تقریبا در تمام جهان می‌توانید ساقه‌ها و ریشه‌های بامبو را خریداری کرده و در خانه‌تان از آن استفاده کنید. بامبو را در آپارتمان‌ می‌توان به ارتفاع بین ۵/۰ تا ۵/۱ متر هم پرورش داد. حالا متخصصان و پژوهشگران ناسا می‌گویند، این گیاه دوست‌داشتنی نقش تصفیه‌کننده هوا را هم دارد. در واقع در مطالعه‌ای مشخص شد، ساقه‌های بامبو می‌توانند فرمالدئید، بنزن، مونوکسیدکربن، زیلن و کلروفورم را از هوای اطراف خود جذب کنند. بامبو جدا از کمک‌کردن به تصفیه هوا یک خاصیت جالب دیگر هم دارد آن هم این است که ذرات معلق عنکبوت‌های خانگی را می‌گیرد و نابود می‌کند. این تخم‌ها در افرادی که آلرژی دارند باعث بدتر شدن وضعیت تنفس می‌شوند.

 

در کنار همه این‌ها بامبو یک خاصیت جالب دیگر هم دارد که در طی ماه‌های سرد سال که هوای داخل آپارتمان گرم و خشک است  هوای داخلی را تا حد زیادی مرطوب‌ و مناسب می‌کند. برای نگهداری بامبو بهتر است که آن را در معرض نور مستقیم خورشید قرار ندهید و در تمام دوران رشد آن را در محیطی مرطوب قرار دهید.

 

خواب راحت به ارمغان می‌آورد

 

خواب بهتر با گل آفتابگردان

 

معمولا بسیاری از خانم‌ها علاقه‌ای به گذاشتن گل و گلدان در اتاق خواب خود ندارند،‌ توصیه پزشکی هم این است که در اتاق خواب از گذاشتن تعداد زیادی گل یا گلدان خودداری شود، اما در این مورد می‌توان یک استثنا قائل شد آن هم گذاشتن یک گلدان گل آفتابگردان است.می‌دانید که اکثر گل‌ها و گیاهان طی شب اکسیژن هوا را می‌گیرند و به جای آن دی‌اکسید کربن بیرون می‌دهند که این می‌تواند برای انسان خطرناک باشد اما مطالعات نشان داده، نوعی خاصی از گل آفتابگردان (gerbera daisy ) در طی شب هم به رهاکردن اکسیژن ادامه می‌دهد که این تنفس انسان طی شب را بهبود می‌بخشد و می‌تواند باعث بهبود خواب شبانه انسان شود. مطالعات نشان داده، افرادی که طی شب چند بار به علت تنگی تنفس از خواب می‌پرند بیشتر از همه از داشتن یک گلدان گل آفتابگردان سود خواهند برد، البته ثابت شده برخی گیاهان خاص چینی موسوم به گیاهان زنجیره‌ای چینی و چی‌نان هرب در بالای بردن کیفیت خواب انسان موثر هستند.

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 152 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

گهداری وپرورش مرغ مینا

 

 

 

مرغ مینا پرنده ای کوچک زیبا و دلنشین است که قابلیت بسیار خوبی برای تقلید صدا دارد و این توانایی شگفت انگیز باعث شده‌ است که آدمی از سالیان بسیار دور به پرورش و نگهداری از این پرنده علاقمند شود. تاریخ اهلی شدن آن چندان مشخص نیست اما به نظر می‌رسد که لا اقل سه هزار سال قبل این پرنده برای اولین بار در هندوستان اهلی شده باشد. مینا علاقمندان فراوانی دارد و بیشتر علاقمندان این پرنده را کودکان، زنان خانه دار و اشخاص تنها تشکیل می‌دهند، افرادی که تقلید صدای مینا باعث شده‌است تا در این پرنده همنشین مناسبی بیابند.

مینا پرنده‌ای از خانواده سار «استوماتیده» است که به دو صورت وحشی واهلی یافت می‌شود و دارای نژادهای مختلفی است که معروف ترین این نژادها مینای گوشواره ای و مینای معمولی است، نام این پرنده در زبان فارسی «مینا»، «مرغ مینا» و «مینای سخنگو» و «مرغ مقلد» است، در زبان عربی «المینه» ودر زبان انگلیسی Myna، Mynah، Mina، Mynas، Minah و در زبان فرانسوی و اسپانیایی به آن Martin و در زبان آلمانی به آن Beo و در زبان ترکی Mina است. نام «مینا» در حقیقت یک نام هندی است که ریشه‌ای سانسکریتی دارد و از زبان هندی به سایر زبان‌ها راه یافته‌است. گونه وحشی این پرنده در جنگل‌ها و دشت‌ها پراکنده‌است و گونه اهلی آن را می‌توان در بسیاری از خانه‌ها مشاهده کرد. مرغ مینا پرنده‌ای کاملاً اجتماعی و پر سر وصدا است که تا حدودی مانند سارها حالت تهاجمی دارد. اگر به هر دلیلی مورد آزار و اذیت قرار گیرد یا احساس خطر کند و به درختی نزدیک در حوالی لانه اش رفته، صداهای بسیار بلند و ناهنجاری را به معنای اعتراض از خود در می‌آورد. آن‌ها خود را سریعاً با محیط وشرایط اطراف شان تطبیق می‌دهند. بیشتر اجتماع آن‌ها در زمین‌های بایر واطراف باغ‌ها می‌باشد.

 

 

زیستگاه

 

زیستگاه مینای معمولی به طور طبیعی در مناطقی از شرق افغانستان  تا جنوب غربی چین واقع شده‌است. آن‌ها اغلب سرزمین‌های باز وکم درخت را برای زندگی ترجیح می‌دهند. اما در بعضی از موارد در میان تمدن شلوغ شهری هم مانند پارک‌ها، گلخانه‌ها و مزارعی که به دست انسان‌ها ساخته شده‌است دیده می‌شوند. آن‌ها برای تفریح وسرگرمی با دیگر مرغ‌های مینا گلاویز می‌شوند وبه نزاع‌های دوستانه می‌پردازند. اما این نبردها به خشونت و خونریزی نمی‌انجامد. این پرنده انسان را از وجود مار مطلع می‌سازد و با مشاهده این حیوان با سروصدای زیاد محل وجود مار را به انسان نشان می‌دهد.

مینا قادراست که واژه‌ها را تقلید کند و کلمات زیادی را حفظ کند، به همین علت در هندوستان و بسیاری از کشورهای دیگر آسیایی به عنوان پرنده‌ای اهلی و خانگی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این پرنده در هندوستان رمز عشق به شمار می‌روند زیرا که در طول زندگی بسیار ازدواج می‌کنند و برخی از دلباختگان هندی برای به دست آوردن دل محبوبه خود مرغ مینایی را تهیه کرده و پس ازآموزش دادن چند کلمه محبت آمیز آن را به محبوبه خود پیشکش می‌کنند.

 

 

رده بندی علمی مینا

 

خانواده ساران «Sturnidae» خانواده‌ای است که سه جنس مینا را در بر می‌گیرد و این جنس‌ها عبارتند از: جنس مینای گوشواره‌ای یا گراکولا Gracula (دوازده گونه)، جنس مینای معمولی یااکری دوتریس Acridotheres (هشت گونه) و بالاخره جنس مینای بالی یا لیکوپسار Leucopsar (یک گونه).

 

 

رنگ و اندازه و شکل ظاهری مینا

 

مینای معمولی سر و گردنی سیاه رنگ و پشت و سینه آن قهوه‌ای رنگ و در هنگام پرواز لبه‌های دم و زیر بال‌ها به رنگ سفید دیده می‌شوند. منقار و پاها و پوست پشت چشم‌ها به رنگ زرد است. رنگ پر مینای ماده همانند مینای نر است اما جثه کوچک تری دارد و رنگ پر و بال آن کم رنگ تر است. این پرنده برخلاف بسیاری از پرندگان به جای جهیدن بر روی زمین راه می‌روند. لکه‌های زرد موجود در پس سر مینای گوشواره‌ای در مینای معمولی دیده نمی‌شود و یا به صورت‌های دیگر و رنگ‌های دیگر ظاهر می‌شوند برای مثال در «مینای بانک» این لکه به رنگ پرتقالی است. لبه‌های دم پرنده در گونه مینای معمولی به رنگ سفید است و در مینای دمگاه سفید، رنگ پرهای اطراف دم پرنده نیز به رنگ سفید است.

مینای گوشواره‌ای: به طور کلی رنگ پر و بال تمام انواع مینای گوشواره‌ای سیاه متالیک است که در صورت تابش نور به رنگ‌های ارغوانی رنگین کمان، فیروزه‌ای و یا سبز تیره در می‌آیند. تمامی انواع مینای گوشواره‌ای، لکه‌های زردی در پشت و زیر چشم دارند که اندازه آن ازگونه‌ای به گونه دیگر متفاوت است و رنگ آن از زرد تیره تا زرد روشن متفاوت است، به این لکه‌ها «گوشواره» می‌گویند. تعداد این لکه‌ها معمولاً در پس سر دو عدد و در زیر چشم یک عدد می‌باشد و در برخی از گونه‌ها ممکن است که این لکه‌ها به یکدیگر متصل شده و لکه زرد بزرگی در پس سر پرنده تشکیل دهند.

 

 

نژادهای مینا

 

 

 

همان طور که قبلاً گفته شد در جهان بالغ بر بیست ویک گونه مینا وجود دارد که این گونه‌ها در سه جنس رده بندی شده‌اند و این سه جنس عبارتند از: جنس مینای گوشواره‌ای (شامل دوازده گونه)، جنس مینای معمولی (شامل هشت گونه) و جنس مینای بالی (شامل یک گونه). رنگ تمامی گونه‌ها به استثنای مینای بالی سیاه و تیره‌است و تنها مینای بالی به رنگ سفید است. در این جا به ترتیب گونه‌های مختلف مینا را شرح می‌دهیم:

 

1.

گونه مینای گوشواره‌ای Hill Mynah

2.

گونه مینای معمولی Common Mynah

3.

گونه مینای بالی Bali Mynah

 

 

تغذیه مینا

 

 

 

مینا پرنده‌ای همه چیز خوار است و در طبیعت بیشتر بر انواع میوه‌ها، دانه‌ها، حشرات و جانوران کوچک نظیر ملخ و پروانه تغذیه می‌کند و معمولاً با پرسه زدن روی زمین به دنبال غذا می‌گردد. برگ‌ها را زیر و رو می‌کند و سعی می‌کند کرم‌ها و حلزون های مخفی شده در زیر برگ‌ها را صید کند. البته علاوه بر میوه جات و دانه جات بر کرم خاکی، گل، شهد گل و فضله ماکیان نیز تغذیه می‌کند. از موش و قورباغه و مارمولک نمی‌ترسد و آن‌ها را شکار می‌کند و حتی در صورت لزوم به تخم سایر پرندگان نیز رحم نمی‌ کند. گاهی اوقات نیز بر روی پشت گاوها می‌نشیند و سعی می‌کند که حشرات موجود بر روی آن و یا حشرات موجود در اطراف تغذیه نماید. مینا بر روی زمین‌های شخم زده نیز به دنبال حشراتی می‌گردد که براثر شخم زدن از زیر خاک بیرون آمده‌اند، به هرحال پرنده‌ای مفید به شمار می‌رود که می‌توان به راحتی از آن برعلیه آفات کشاورزی استفاده کرد.

 

 

تولید مثل مینا

 

در شهر، مینای بالغ لانه خود را زیر لبه پشت بام می‌سازد و اما در بیرون شهرها معمولاً لانه خود را در سوراخ درخت‌ها می‌سازد و یا این که از لانه‌های قدیمی پرندگان دیگر استفاده می‌کند. لانه مینا از علف و شاخه‌های نازک همراه با تکه‌های کاغذ و غیره ساخته می‌شود. هردو والدین جوجه‌ها را بزرگ می‌کنند و لانه را نیز به کمک هم می‌سازند. قبل از تخمگذاری پرنده نر چنانچه کاکل داشته باشد کاکل خود را بر می‌افرازد و در معرض دید پرنده ماده می‌گذارد و منقار خود را بالا و پایین می‌برد و از خود صدای مخصوصی در می‌آورد و اقدام به تمیز کردن پر وبال پرنده ماده می‌کند و بدین گونه سعی می‌کند توجه پرنده ماده را به طرف خود جلب کند. البته گاهی نیز دیده شده که دو پرنده نر در کنار هم این رفتارها را از خود نشان داده‌اند. پرنده ماده نیز در قبال رفتارهای جنسی پرنده نر تحریک شده و به آرامی روی نشیمنگاه نشسته و با پایین آوردن بدن خود، پرنده نر را به جفتگیری دعوت می‌کند. جفتگیری چند ثانیه بیشتر به طول نمی‌کشد و ممکن است که پرنده نر چندین بار در یک روز جفتگیری کند اما در واقع برای بارور کردن یک خوشه تخم، فقط یک بار جفتگیری کافی است. پس از جفتگیری پرنده ماده خود را برای تخمگذاری آماده می‌کند.

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 102 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

همه ما فکر میکنیم که خوردن میوه یعنی خرید میوه، پوست کندنش و فقط گذاشتنش توی دهانبه این سادگی که فکر میکنید نیست

بسیار مهم است که بدانیم چگونه و چه وقت باید میوه بخوریم 

 راه صحیح خوردن میوه ها چیست؟ 

این است که میوه ها را بعد از مصرف غذا نخورید، میوه ها باید زمانی خورده شوند که معده خالی است ،اگر میوه ها را به آن صورت بخورید، نقش مهمی در مسموم کردن سیستم بدنتان خواهند داشت، بدنتان را با مقدار زیادی انرژی تامین میکنندکه این انرژی به جای مفید بودن باعث از دست دادن وزنوکاهش قدرت برای انجام دیگر فعالیتهای زندگی میشود

میوه مهم ترین خوراکهاست:

 

برای مثال درنظر بگیرید که دو تکه نان و یک تکه میوه خورده اید، تکه میوه آماده است که مستقیما وارد معده تان و روده تان شود   اما به دلیل آن دو تکه نان، از ورود سریع آن به معده جلوگیری می شود در این بین همه غذا فاسد شده، تخمیر میشود و به اسید تبدیل میشودبه محض اینکه درون معده، میوه با غذا و آنزیمهای گوارشیتماس پیدا میکند، همه حجم غذا شروع به ازبین رفتن و فاسد شدن میکند  پس لطفا میوه های خود را زمانی مصرف کنید که معده تان خالی استو یا قبل از خوردن وعده های غذاییتان میل کنیدشما بارها شنیده اید که بسیاری شکایت میکنند کههر زمان که هنوانه میخورم، غذا بالا می آید، و یا هر زمان که میوه درخت قهوه سودانی را می خورم معده ام نفخ میکند، زمانی که موز میخورم همش حس اینکه باید فورا به دستشویی بروم را دارم و غیره- در حقیقیت همه اینها اتفاق نخواهند افتاد اگر میوه را زمانی بخوریدکه معده تان خالی است. میوه ها با غذای فاسد شده ترکیب میشوندو گاز تولید میکنند و درنتیجه شما بالا می آوریدسفیدی مو، تاس شدن، عصبانیت و گودی های سیاه زیر چشم،هيچكدامشان اتفاق نخواهند افتاد اگر با معده خالی میوه میل کنید  با توجه به تحقیقات دکتر هربرت شلتون، بایستی بدانیم که چنینموضوعی صحیح نیست که بعضی از میوه ها مانند پرتقال، نارنجو لیمو خودشان اسیدی هستند. چرا که همه میوه ها در بدن قلیایی میشونداگر شما روش صحیح میوه خوردن را کاملا بیاموزیدشما به راز زیبایی، عمر طولانی، سلامت، انرژی، شادابیو وزن طبیعی دست پیدا خواهید کرد،  زمانی که نیاز دارید که آب میوه بنوشید- فقط آب میوه تازه بنوشید نه آب میوه کنسروها. حتی آب میوه هایی که بسیار سفت هستند را ننوشیدمیوه های پخته شده را نخورید چرا که هرگز ماده مغذی میوه ها را دریافت نخواهید کردتنها مزه شان را دریافت میکند.پختن، تمام ویتامین ها را از بین میبرد  اما به هرحال خوردن میوه کامل بهتر از نوشیدن آب آن استاگر باید آب میوه بنوشید طوری بنوشید که دهانتان پر شود وآن را آرام آرام غورت دهیدچرا که باید اجازه دهید که آب میوه با بزاق دهانتان قبل از غورت دادن آن کاملا ترکیب شود.میتوانید برای پاکسازی بدنتان 3 روز روزه ی میوه بگیریدبه مدت 3 روز فقط میوه بخوریدو در آخر متعجب میشوید از اینکه دوستانتان به شما میگویند که چقدر پوستتان درخشان و صاف شده است  



 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 202 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

 

 

 

 

 

 

روشهای جستجوی مقاله در اینترنت

مقدمه:

حتما تا الان برای شما هم پیش آمده که به قصد پیدا کردن مقاله یا مطلب و عکسی خاص به سراغ اینترنت رفته اید و پس از ساعتها گشت زدن در صفحات آن متوجه می شوید که به جز چند تا مطلب ناقص و بی ربط به چیز دیگری نرسیدید. اما قراره اینجا با راهکارهایی آشنا بشیم تا به نتایج دلخواهمون برسیم. البته موضوعی که نباید فراموش کنیم این هست که برای رسیدن به بهترین نتیجه باید از سطح زبان خوبی برخوردار باشیم.

 

 

جستجوی مقاله در Advanced search GOOGLE

بدون شک اولین جایی که برای پیدا کردن مقاله و یا تحقیق به ذهنتون خطور می کند سایت GOOGLE است. وب سایت گوگل بخش خاصی را برای جستجوی موضوعات تخصصی و مقالات و تحقیقات در نظر گرفته است. ابتدا به آدرس www.google.com رفته و در صفحه اصلی سایت روی عبارت Advanced Search (به معنای جستجوی پیشرفته است ) و در جلوی نوار جستجوی گوگل وجود دارد ، کلیک کنید.

در صفحه جدید و در قسمت with all of the words کلمه کلیدی جستجو را بنویسید.در گزینه Language میبایست زبان تحقیق جستجویی خود را مشخص کنید. دقت کنید که این سیستم از زبان فارسی پشتیبانی نمیکند به همین دلیل این روش تنها برای جستجوی مقالات انگلیسی و سایر زبانهای انتخابی موجود در منو است.در قسمت File Format میتوانید فرمت تحقیق خود را تعیین کنید ، مثلا PDF که فرمتي براي تحقيق ها است ،PPT که فرمت پاورپوينت و Doc که فرمت نوشتاري است.

در گزينه Date مي توانيد زماني براي دريافت تحقيق هاي اخير انتخاب نماييد.و همچنین در قسمت Occurrences مي شود کلمه مورد نظر را در مکان هاي متفاوت صفحه تايپي جستجو کرد .مثلا گزينه in the title of the page يعني کلمه مورد نظر جستجو در سرمقاله باشد.حال گزينه Google search را بزنيد.

در صفحه جدید نتایج این جستجو را خواهید دید ، دقت کنید که ممکن است نتایج جستجو بسیار زیاد باشد و شما را در درون خود غرق کند به همین دلیل بهتر است که نتیایج را محدود تر و دسترسی را آسان تر کنیم.به همین دلیل در پايين صفحه به دنبال گزينه Search within results مي گرديم و بر روی آن کليک مي کنيم.در صفحه جدید باز شده میبایست در مکان نوشتن ، کلمه ديگري بنويسيد که ارتباط محکمي با کلمه اول کليدي جستجو داشته باشد.کلمه را نوشته و دکمه Search within results را فشار دهيد.در صفحه بعدي باز شده مشاهده مي نماييد که تعداد مقاله هاي پيدا شده کمتر از نتيجه اول شده ، در ضمن اين مقاله ها علاوه بر کلمه اصلي شما شامل کلمه اي که در بار دوم نوشتيد نيز هستند .شما مي توانيد علاوه بر اين کا دوباره Search within results را ادامه دهيد تا جستجو محدود و محدودتر شود حتي تا جايي که 4 يا 5 تحقيق براي شما بياوردو هر وقت تحقيق مورد نظرتان را يافتيد روي آن کليک کنيد ، سپس بايد صبر کنيد تا آن تحقيق بر روي کامپيوترتان Save شود. اگر در هنگام Save کردن گزينه هايي برايتان روي صفحه ظاهر شد گزينه ok يا Save را فشار داده و بدانيد که در کجاي کامپيوترتان ذخيره مي شود.

در پایان به این نکات دقت کنید:

براي باز کردن فايلهاي با فرمت PDF به برنامه Adob acrobat reader نياز داريد.

براي فايلهاي PPT به نرم افزار Office که شامل Power point هست نياز داريد.

براي فايلهاي Doc به برنامه Word که معمولا روي کامپيوتر ها است نياز مي باشد.

تحقيق هاي بدست آمده مطمئن باشيد از بهترين تحقيق هايي هست که در سطح جهان موجود مي باشند ، شما آنها را چک کنيد تا همان چيزي باشند که در نظر داريد.در تايپ صحيح کلمات دقت کنيد،از معناي کلمه ها آگاه باشيد ،کلمات را به موقع استفاده کنيد.

 

 
 

 

 

 

جستجوی مقاله در find articles   

 

در این قسمت توضیح داده می شود که چگونه مقاله ی دلخواه خود را از میان تعداد بسیار زیاد مقالات منتشر شده در سطح دنیا پیدا کنید. این سایت از آرشیو 300 مجله تخصصی و عمومی جهت جستجوی مقاله استفاده می نماید. بر خلاف دیگر سایت ها این سایت کاملا رایگان بوده و هیچ هزینه ای ار کاربران دریافت نمی نماید. البته فراموش نکنید که این سایت فاقد مقاله های فارسی است.

چگونه در این سایت یک مقاله را جستجو کنیم؟

ابتدا وارد این سایت به آدرس www.Findarticles.com می شوید.

در صفحه ی اول سایت در قسمت For:   مورد جستجوی خود را وارد کرده و در قسمت search نوع بانک اطلاعاتی را که باید مورد جستجو قرار گیرد را معلوم نمایید که می توانید تمام مجلات و یا فقط در رشته ی تخصصی خاص عمل جستجو را انجام دهید. 

 

       
 
 
   

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پس از انتخاب موارد روی دکمه Find it!  کلیک می کنید .

برای دیدن کل مقاله و یا چاپ آن روی print this articles  کلیک کنید.

کل مقاله ظاهر می شود. حالا یا می توانید آن را بخوانید و با فشار دادن ctrl + P  آن را چاپ کنید . با کلیک روی Return to article page  یک صفحه به عقب بر می گردید.

یادتون نرود هنگامی که شما کلمه ای را در کادر search  وارد می کنید ، موتور جستجو برای تک تک کلماتی که شما وارد کرده اید ، اعم از اینکه نام مجله باشد ، عنوان مقاله باشد و یا نام نویسنده ، نتایج را بر می گرداند. اگر می خواهید نتایج را به کل کلماتی که شما دنبال آن هستید مجدود کنید و به نتایج دقیق تری برسید از عملگرهای (+) ، (-) و (+ و - ) که در بخش جستجو در گوگل آمده استفاده کنید.

 

 

یک جستجوی مفید در GOOGLE

در حال حاضر یکی از کاربردی ترین و مفید ترین موتورهای جستجو ، گوگل نام دارد که به دلیل پشتیبانی این جستجوگر از زبان های متنوع دنیا از جمله فارسی ، کاربران زیادی را به خود جذب کرده است. در اینجا قصد داریم که با نحوه ی صحیح کار با این جستجو گر آشنا شویم.

پس از نوشتن کلمه مورد نظر در نوار جستجو و فشردن کلید Enter  لیستی از وبسایتهای مرتبط با موضوع شما دیده می شود. از آنجاییکه گوگل وب سایت هایی را لیست می کند که «همه» کلمات مورد جستجوی شما درآن باشند لذا می بایست سعی کنید تا در نوار جستجو، کلماتی را وارد کنید که اساسی ترهستند و از وارد کردن کلمات اضافی بپرهیزید تا نتایج جستجو به آنچه که شما میخواهید نزدیکتر باشند.

کلمات اصلی تر را بنویسید
همانگونه که گفته شد برای بهتر نتیجه گرفتن از جستجو لازم است که کلمات اصلی رادر نوار جستجو وارد کنید. برای اینکار هر قدر که می توانید، موضوع جستجو را ریزتر ومعین تر نمایید. برای مثال بجای آنکه در نوار جستجو تایپ کنید "نقاش" بهتر است کهنام نقاش مورد نظرتان را تایپ کنید، مثلا بنویسید "پیکاسو". یا اینکه بجای "اتومبیل" بهتر است بنویسید "پژو" و یا...

همچنین دقت نمایید تا کلماتی را بکار برید که احتمال وجود توضیحات درباره آنهابیشتر باشد. مثلا به جای نوشتن "گذراندن یک شب خوب در تهران" بهتر است تایپ کنید "هتلهای تهران".


از آوردن حروف اضافه خودداری کنید
گوگل بطور پیش فرض فقط سایتهایی را لیست می نماید که تمام کلمات مورد جستجو درآنها باشند. و نیازی نیست که شما بین کلمات جستجو از کلمه پیوند دهنده "و" استفادهنمایید. به خاطر داشته باشید که وارد نمودن چنین کلماتی و کلماتی نظیر در، به، و... بر نتیجه جستجو تاثیر خواهد گذشت. بطور مثال برای جستجو در مورد تعطیلات در شمالبجای تایپ نمودن "گذراندن تعطیلات در شمال" بهتر است تنها بنویسید: "تعطیلات شمال".
البته گوگل هم برای بالا بردن کیفیت جستجوها بطور اتوماتیک و خودکار کلمات معمولی وکاراکترهایی همچون "کجا" و "چطور" را از کلمات مورد جستجو حذف می نماید. چون اینگونه کلمات باعث کندی عمل جستجو می شوند و تاثیری هم در بهبود جستجو ندارند و حتیکیفیت نتایج جستجو را کاهش هم می دهند.


حروف بزرگ و کوچک فرق نمی کنند
گوگل نسبت به بزرگی و کوچکی حروف حساس نمی باشد. در حقیقت همه حروفی را که بهلاتین در نوار جستجو تایپ می نمایید به حروف کوچک تبدیل خواهند شد. برای مثال نتیجهجستجوی "george washington"، "George Washington" و "gEoRgE WaShInGtOn" یکسانخواهد بود.


جستجوهای طبقه بندی شده
با همه این توضیحات اگر مایلید که نتایج جستجوهای شما دقیق تر و علمی تر باشندبهتر است سری هم به directory.google.com بزنید. در این آدرس فهرستی از سایتهایاینترنتی با توجه به موضوعات آنها موجود می باشد. مثلا اگر دنبال سایتی در موردسیاره زحل می گردید، می توانید با رفتن به شاخه Science و زیر شاخه Astronomy بهزیر شاخه Saturn دست یابید. همچنین اگر در مورد خودروی Saturn جستجو می کنید میتوانید سایتهای مرتبط با آنرا در شاخه Automotive بیابید.

 

 

 

یک نکته ی بسیار مهم این است که ، گوگلاز یک سری عملگرها نیز برای محدود کردن جستجوها بهره می برد. شما بدون رجوع به قسمتجستجوی پیشرفته و با دانستن این عملگرها می توانید عمل جستجو را هرچه سریعتر انجامدهید، در زیر به توضیح برخی از این عملگرها می پردازیم:

 

عملگر AND  یا (+)


+Text +Text1 +Tex

شکلکلیدستور:

این به معنای آن است که کلماتی که بعد از (+) می آیند باید در نتیجه برگردانده شده حتما وجود داشته باشد. مراقب باشید که بعد از علامت (+) فاصله قرار ندهید.

بهعنوانمثال:                                                                            +Health +Food +Vitamins

 

بهدنبالمقالهایمیگرددکهدرعنوانویامتنآنهرسهکلمه ، Health ،  Food  و vitamins  وجود داشته باشد .

همچنینشمامیتوانیدبااستفادهازعلامتکوتیشن ( " ) وعلامت (+) ،

مجموعهایازکلماترا search کنید.  مثال:                 Shakespear +"To Be Or Not To Be "

 

 

عملگرNot  یا ( (–
برخی اوقات ممکن است که شما دنبال کلمه ای بگردید که بیش از یک معنا دارد، برایمثال کلمه «bass» در ماهیگیری به معنای «ماهی خالدار» است و در موسیقی به معنای «صدای بم». برای حل اینگونه مشکلات می توانید از عملگر "-" استفاده کنید، تا گوگلبه دنبال سایتهایی بگردد که کلمه بعد از این عملگر در آنها نباشند. (دقت کنید کهقبل از کاراکتر "-" یک فاصله (space) وجود داشته باشد ولی کلمه بعدی بدون فاصله،فورا پس از آن بیاید). مثلا در مثال فوق می توانید بنویسید: bass –music.

 

بهعنوانمثال:                                                                                         Cars Truck Suv :

بهدنبالمقالاتیمیگرددکهدرآنکلمه  Car بدون کلمات Truck  و  suv  آمده باشد.

 

استفادههمزمانازدوعملگر ( + ) و ( - )

شمامیتوانیدجستجویخودرابااستفادههمزمانازدوعملگر ( + ) و ( - )انجامدهید .

      بهعنوانمثال:                                                                        +iran +ramsar -climate :

بهدنبالمقالاتیمیگرددکهدرآنهاکلماتiran  و ramsar  حتما وجود داشته باشد و کلمه  climate  به هیچ عنوان در آن نیامده باشد.

 

عملگر ~

گاهی ممکن است که شما فقط به دنبال کلمه ای خاص نباشید و بخواهید که به دنبالکلمات مرتبط با آن نیز بگردید. برای این کار از این عملگر استفاده می شود. برایمثال اگر در کادر جستجو تایپ کنید «کیفیت غذا» در نتیجه سایتهایی ظاهر خواهند شد کهکلمه «کیفیت» و کلمه «غذا» در آنها وجود داشته باشد. و حتی ممکن است که این دو کلمهاصلا به هم ربط هم نداشته باشند. اما اگر تایپ کنید «~کیفیت ~غذا» دنبال سایتهاییمی گردد که درباره کیفیت غذاها نوشته باشند.

 

 

عملگر ""

همانگونه که قبلا نیز گفته شد، برای جستجوی عبارتی خاص بصورت کامل (نه بصورتکلمات جدا از هم) بایستی آن عبارت را در داخل کوتیشن (" ") قرار داد.

 

عملگر «یا»

گوگل از یای منطقی پشتیبانی میکند. بدین معنا که اگر دنبال کلمه ای خاص «یا» بجایآن کلمه ای دیگر می گردید، می توانید در بین این دو کلمه از «یا» استفاده کنید. برای مثال اگر در کادر جستجو تایپ کنید «تعطیلات در شیراز یا اصفهان» آنگاه گوگلدنبال سایتهایی می گردد که در خصوص تعطیلات در شیراز یا در اصفهان باشند.

 

 

آدرس تعدادی سایت و پایگاه اطلاعاتی:

Scholar.google.com

Sport – search.com

Yahoo.com

Wikipedia.com

Scienceddirect.com

Infomine.ucr.edu

Library.sau.edu

 

Yoozila!

 

 

این سایت از قوی ترین سایت های جستجوگر جهان است.این سایت همانند سایت گوگلو یاهو توانایی سرچ در وب،عکسها،ویدیوها،بلاگها و …. را دارد.این سایتهمچنین میتواند همانند گوگل از تنظیمات آن استفاده کنید.این جستجوگرهمچنین هنگام وارد کردن کلمات از طرف شما به شما پیشنهاداتی نیز ارائهمیکند.

 

Pdf Search Engine

این سایت سایتی برای جستجوی کتاب های الکترونیکی است.شما با استفاده ازاین سایت که به زبان های بسیاری ترجمه شده میتونید به کتاب های موردعلاقتون با فرمت پی دی اف دسترسی پیدا کنید.

 

 

Addictomatic

ین وبسایت موتور جستجوگری برای اخبار و مطالب هست.شما با استفاده از اینسایت میتونید به مطالب سایت های بزرگ (طبق جستجویتان) دسترسی پیداکنید.این سایت قابلیت جستجو در عکس ها و ویدیو ها را هم دارد.این وبسایتدر واقع جستجوگری برای جستجو در توییتر،تکنوراتی،گوگل بلاگ،اسک.کام،فلیکرو … است.

 

FindSounds

این سایت سایتی برای جستجو کردن موسیقی هاست.در واقع این شما میتونید بااستفاده از این سایت به دنبال فایل های موسیقی در جهان وب بگردید.شماهمچنین میتوانید با استفاده از تنظیمات جستجوی این سایت محدوده نتایج راکاهش دهید.

 

- Scour

این سایت از برترین سایت ها در زمینه جستجو است! آنرا حتما امتحان کنید! شعار این سایت این است:جامعه را جستحو کنید!

 

Tag Galaxy

شما با استفاده از این جستجوگر میتوانید با وارد کردن کلمه کلیدی موردنیاز خود عکس ها را در فلیکر جستجو کنید! این سایت دارای طراحی بسیارزیبایی است.

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 130 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

زندگینامه شهید سید مرتضیآوینی

شهید سید مرتضی آوینی در شهریور سال 1326 در شهر ری متولد شد تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در شهرهای زنجان، کرمانو تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانش‌جوی معماری وارد دانشکده‌ی هنرهایزیبای دانشگاه تهران شد او از کودکی با هنر انس داشت؛ شعر می‌سرود داستان و مقالهمی‌نوشت و نقاشی می‌کرد تحصیلات دانشگاهی‌اش را نیز در رشته‌ای به انجام رساند کهبه طبع هنری او سازگار بود ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت وبه اقتضای ضرورت‌های انقلاب به فیلم‌سازی پرداخت:

 "حقیر دارای فوق لیسانس معماری از دانشکده‌ی هنرهای زیبا هستماما کاری را که اکنون انجام می‌دهم نباید به تحصیلاتم مربوط دانست حقیر هرچهآموخته‌ام از خارج دانشگاه است بنده با یقین کامل می‌گویم که تخصص حقیقی در سایه‌یتعهد اسلامی به دست می‌آید و لاغیر قبل از انقلاب بنده فیلم نمی‌ساخته‌ام اگرچه باسینما آشنایی داشته‌ام. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است... باشروع انقلاب تمام نوشته‌های خویش را -  اعم از تراوشات فلسفی، داستان‌های کوتاه،اشعار و... -  در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم که دیگر چیزی که "حدیثنفس" باشد ننویسم و دیگر از "خودم" سخنی به میان نیاورم... سعی کردم که "خودم" رااز میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد، و خدا را شکر بر این تصمیم وفادار مانده‌ام. البته آن چه که انسان می‌نویسد همیشه تراوشات درونی خود اوست همه‌ی هنرها این چنینهستند کسی هم که فیلم می‌سازد اثر تراوشات درونی خود اوست اما اگر انسان خود را درخدا فانی کند، آن‌گاه این خداست که در آثار او جلوه‌گر می‌شود حقیر این چنین ادعاییندارم ولی سعیم بر این بوده است."

شهید آوینی فیلم‌سازی را در اوایلپیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره‌ی غائله‌ی گنبد (مجموعه‌ی شش روز درترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه‌ی مستند خان گزیده‌ها) آغاز کرد

"با شروع کار جهاد سازندگی در سال 58به روستاها رفتیم که برای خدا بیل بزنیم بعدها ضرورت‌های موجود رفته‌رفته ما را بهفیلم‌سازی کشاند... ما از ابتدا در گروه جهاد نیتمان این بود که نسبت به همه‌یوقایعی که برای انقلاب اسلام و نظام پیش می‌آید عکس‌العمل نشان بدهیم مثلاً سیلخوزستان که واقع شد، همان گروهی که بعدها مجموعه‌ی حقیقت را ساختیم به خوزستانرفتیم و یک گزارش مفصل تهیه کردیم آن گزارش در واقع جزو اولین کارهایمان در گروهجهاد بود بعد، غائله ی خسرو و ناصر قشقایی پیش آمد و مابه فیروزآباد، آباده و مناطقدرگیری رفتیم... وقتی فیروز‌آباد در محاصره بود، ما با مشکلات زیادی از خط محاصرهگذشتیم و خودمان را به فیروزآباد رساندیم. در واقع اولین صحنه‌های جنگ را ما درآن‌جا، در جنگ با خوانین گرفتیم.

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 242 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

 

 

زندگینامه کامل کورش

 

 

 

 

دوران خردسالی کوروش را هاله ای از افسانه هادر برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق درراستی و ناراستی جزئیات آنها ناممکن می نماید. لیکن خوشبختانه در کلیات ، ناهمگونیروایات بدین مقدار نیست.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

از تولد تا آغاز جوانی

دوران خردسالی کوروش را هاله ای از افسانه ها در برگرفته است. افسانه هایی که گاه چندان سر به ناسازگاری برآورده اند که تحقیق در راستی و ناراستیجزئیات آنها ناممکن می نماید. لیکن خوشبختانه در کلیات ، ناهمگونی روایات بدینمقدار نیست. تقریباً تمامی این افسانه ها تصویر مشابهی از آغاز زندگی کوروش ارائهمی دهند ، تصویری که استیاگ ( آژی دهاک ) ، پادشاه قوم ماد و نیای مادری او را درمقام نخستین دشمنش قرار داده است.

استیاگ سلطان مغرور، قدرت پرست و صد البته ستمکار ماد آنچنان دلدر قدرت و ثروت خویش بسته است که به هیچ وجه حاضر نیست حتی فکر از دست دادنشان رااز سر بگذراند. از این روی هیچ چیز استیاگ را به اندازه ی دخترش ماندانا نمیهراساند. این اندیشه که روزی ممکن است ماندانا صاحب فرزندی شود که آهنگ تاج و تختاو کند ، استیاگ را برآن می دارد که دخترش را به همسری کمبوجیه ی پارسی – که ازجانب او بر انزان حکم می راند درآورد.

مردم ماد همواره پارسیان را به دیده ی تحقیر نگریسته اند و چنیننگرشی استیاگ را مطمئن می ساخت که فرزند ماندانا ، به واسطه ی پارسی بودنش ، هرگزبه چنان مقام و موقعیتی نخواهد رسید که در اندیشه ی تسخیر سلطنت برآید و تهدیدیمتوجه تاج و تختش کند. ولی این اطمینان چندان دوام نمی آورد. درست در همان روزی کهفرزند ماندانا دیده می گشاید ، استیاگ را وحشت یک کابوس متلاطم می سازد. او در خواب، ماندانا را می بیند که به جای فرزند بوته ی تاکی زاییده است که شاخ و برگهایشسرتاسر خاک آسیا را می پوشاند. معبرین درباری در تعبیر این خواب می گویند کودکی کهماندانا زاییده است امپراتوری ماد را نابود خواهد کرد ، بر سراسر آسیا مسلط گشته وقوم ماد را به بندگی خواهد کشاند.

وحشت استیاگ دوچندان می شود. بچه را از ماندانا می ستاند و بهیکی از نزدیکان خود به نام هارپاگ می دهد. بنا به آنچه هرودوت نقل کرده است ،استیاگ به هارپاگ دستور می دهد که بچه را به خانه ی خود ببرد و سر به نیست کند. کوروش کودک را برای کشتن زینت می کنند و تحویل هارپاگ می دهند اما از آنجا کههارپاگ نمی دانست چگونه از پس این مأموریت ناخواسته برآید ، چوپانی به ناممیتراداتس ( مهرداد ) را فراخوانده ، با هزار تهدید و ترعیب ، این وظیفه ی شوم رابه او محول می کند. هارپاگ به او می گوید شاه دستور داده این بچه را به بیابانی کهحیوانات درنده زیاد داشته باشد ببری و درآنجا رها کنی ؛ در غیر این صورت خودت بهفجیع ترین وضع کشته خواهی شد. چوپان بی نوا ، ناچار بچه را برمی دارد و روانه یخانه اش می شود در حالی که می داند هیچ راهی برای نجات این کودک ندارد و جاسوسانهارپاگ روز و شب مراقبش خواهند بود تا زمانی که بچه را بکشد.

اما از طالع مسعود کوروش و از آنجا که خداوند اراده ی خود رابالا تر از همه ی اراده های دیگر قرار داده ، زن میتراداتس در غیاب او پسری می زایدکه مرده به دنیا می آید و هنگامی که میتراداتس به خانه می رسد و ماجرا را برای زنشباز می گوید ، زن و شوهر که هر دو دل به مهر این کودک زیبا بسته بودند ، تصمیم میگیرند کوروش را به جای فرزند خود بزرگ کنند. میتراداتس لباسهای کوروش را به تن کودکمرده ی خود می کند و او را ، بدانسان که هارپاگ دستور داده بود ، در بیابان رها میکند.

تصویر:آستیاکس

کوروش کبیر تا ده سالگی در دامن مادرخوانده ی خود پرورش مییابد. هرودوت دوران کودکی او را اینچنین وصف می کند : « او کودکی بود زبر و زرنگ وباهوش ، و هر وقت سؤالی از او می کردند با فراست و حضور ذهن کامل فوراً جواب میداد. در او نیز همچون همه ی کودکانی که به سرعت رشد می کنند و با این وصف احساس میشود که کم سن هستند حالتی از بچگی درک می شد که با وجود هوش و ذکاوت غیر عادی او ازکمی سن و سالش حکایت می کرد. بر این مبنا در طرز صحبت کوروش نه تنها نشانی ازخودبینی و کبر و غرور دیده نمی شد بلکه کلامش حاکی از نوعی سادگی و بی آلایشی و مهرو محبت بود.

بدین جهت همه بیشتر دوست داشتند او را در صحبت و در گفتگوببینند تا در سکوت و خاموشی . از وقتی که با گذشت زمان کم کم قد کشید و به سن بلوغنزدیک شد در صحبت بیشتر رعایت اختصار می کرد ، و به لحنی آرامتر و موقرتر حرف میزد. کم کم چندان محجوب و مؤدب شد که وقتی خویشتن را در حضور اشخاص بزرگسالتر از خودمی یافت سرخ می شد و آن جوش و خروشی که بچه ها را وا می دارد تا به پر و پای همهبپیچند و بگزند در او آن حدت و شدت خود را از دست می داد.

از آنجا اخلاقاً آرامتر شده بود نسبت به دوستانش بیشتر مهربانیاز خود نشان می داد. در واقع به هنگام تمرین های ورزشی ، از قبیل سوارکاری وتیراندازی و غیره ، که جوانان هم سن و سال اغلب با هم رقابت می کنند ، او برای آنکهرقیبان خود را ناراحت و عصبی نکند آن مسابقه هایی را انتخاب نمی کرد که می دانست درآنها از ایشان قوی تر است و حتماً برنده خواهد شد ، بلکه آن تمرین هایی را انتخابمی نمود که در آنها خود را ضعیف تر از رقیبانش می دانست ، و ادعا می کرد که ازایشان پیش خواهد افتاد و از قضا در پرش با اسب از روی مانع و نبرد با تیر و کمان ونیزه اندازی از روی زین ، با اینکه هنوز بیش از اندازه ورزیده نبود ، اول می شد.

وقتی هم مغلوب می شد نخستین کسی بود که به خود می خندید. ازآنجا که شکست هایش در مسابقات وی را از تمرین و تلاش در آن بازیها دلزده و نومیدنمی کرد ، و برعکس با سماجت تمام می کوشید تا در دفعه ی بعد در آن بهتر کامیاب شود؛ در اندک مدت به درجه ای رسید که در سوارکاری با رقیبان خویش برابر شد و بازهمچندان شور و حرارت به خرج می داد تا سرانجام از ایشان هم جلو زد. وقتی او در اینزمینه ها تعلیم و تربیت کافی یافت به طبقه ی جوانان هیژده تا بیست ساله درآمد ، ودر میان ایشان با تلاش و کوشش در همه ی تمرین های اجباری ، با ثبات و پایداری ، بااحترام و گذشت به سالخوردگان و با فرمانبردایش از استان انگشت نما گردید. »

زندگی کوروش جوان بدین حال ادامه یافت تا آنکه یک روز اتفاقیروی داد که مقدر بود زندگی او را دگرگون سازد ؛ : « یک روز که کوروش در ده با یارانخود بازی می کرد و از طرف همه ی ایشان در بازی به عنوان پادشاه انتخاب شده بودپیشآمدی روی داد که هیچکس پی آمدهای آنرا پیش بینی نمی کرد. کوروش بر طبق اصول ومقررات بازی چند نفری را به عنوان نگهبانان شخصی و پیام رسانان خویش تعیین کردهبود. هر یک به وظایف خویش آشنا بود و همه می بایست از فرمانها و دستورهای فرمانروایخود در بازی اطاعت کنند.

یکی از بچه ها که در این بازی شرکت داشت و پسر یکی از نجیبزادگان ماد به نام آرتمبارس بود ، چون با جسارت تمام از فرمانبری از کوروش خودداریکرد توقیف شد و بر طبق اصول و مقررات واقعی جاری در دربار پادشاه اکباتان شلاقشزدند. وقتی پس از این تنبیه ، که جزو مقررات بازی بود ، ولش کردند پسرک بسیارخشمگین و ناراحت بود ، چون با او که فرزند یکی از نجبای قوم بود همان رفتار زننده وتوهین آمیزی را کرده بودند که معمولاً با یک پسر روستایی حقیر می کنند.

رفت و شکایت به پدرش برد. آرتمبارس که احساس خجلت و اهانت فوقالعاده ای نسبت به خود کرد از پادشاه بارخواست ، ماجرا را به استحضار او رسانید واز اهانت و بی حرمتی شدید و آشکاری که نسبت به طبقه ی نجبا شده بود شکوه نمود. پادشاه کوروش و پدرخوانده ی او را به حضور طلبید و عتاب و خطابش به آنان بسیار تندو خشن بود. به کوروش گفت: « این تویی ، پسر روستایی حقیری چون این مردک ، که به خودجرئت داده و پسر یکی از نجبای طراز اول مرا تنبیه کرده ای؟ » کوروش جواب داد:

« هان ای پادشاه ! من اگر چنین رفتاری با او کرده ام عملم درستو منطبق بر عدل و انصاف بوده است. بچه های ده مرا به عنوان شاه خود در بازی انتخابکرده بودند ، چون به نظرشان بیش از همه ی بچه های دیگر شایستگی این عنوان را داشتم. باری ، در آن حال که همگان فرمان های مرا اجرا می کردند این یک به حرفهای من گوشنمی داد. »

استیاگ دانست که این یک چوپان زاده ی معمولی نیست که اینچنینحاضر جوابی می کند ! در خطوط چهره ی او خیره شد ، به نظرش شبیه به خطوط چهره ی خودشمی آمد. بی درنگ شاکی و پسرش را مرخص کرد و آنگاه میتراداتس را خطاب قرار داده بیمقدمه گفت : « این بچه را از کجا آورده ای؟ ». چوپان بیچاره سخت جا خورد ، من منکنان سعی کرد قصه ای سر هم کند و به شاه بگوید ولی وقتی که استیاگ تهدیدش کرده کهاگر راست نگوید همانجا پوستش را زنده زنده خواهد کند ، تمام ماجرا را آنسان که میدانست برایش بازگفت.

استیاگ بیش از آنکه از هارپاگ خشمگین شده باشد از کوروش ترسیدهبود. بار دیگر مغان دربار و معبران خواب را برای رایزنی فراخواند. آنان پس از مدتیگفتگو و کنکاش اینچنین نظر دادند : « از آنجا این جوان با وجود حکم اعدامی که توبرایش صادر کرده بودی هنوز زنده است معلوم می شود که خدایان حامی و پشتیبان ویهستند و اگر تو بر وی خشم گیری خود را با آنان روی در رو کرده ای ، با این حالموجبات نگرانی نیز از بین رفته اند ، چون او در میان همسالان خود شاه شده پس خوابتو تعبیر گشته است و او دیگر شاه نخواهد شد به این معنی که دختر تو فرزندی زاییدهکه شاه شده. بنابرین دیگر لازم نیست که از او بترسی ، پس او را به پارس بفرست. »

تعبیر زیرکانه ی مغان در استیاگ اثر کرد و کوروش به سوی پدر ومادر واقعی خود در پارسومش فرستاده شد تا دوره ی تازه ای از زندگی خویش را آغازنماید. دوره ای که مقدر بود دوره ی عظمت و اقتدار او و قوم پارس باشد.

نخستین نبرد

میتراداتس ( ناپدری کوروش) پس از آنکه با تهدید استیاگ مواجه شد، داستان کودکی کوروش و چگونگی زنده ماندن او را آنگونه که می دانست برای استیاگبازگو کرد و طبعاً در این میان از هارپاگ نیز نام برد. هرچند معبران خواب و مغاندرباری با تفسیر زیرکانه ی خود توانستند استیاگ را قانع کنند که زنده ماندن کوروش ونجات یافتنش از حکم اعدام وی ، تنها در اثر حمایت خدایان بوده است ، اما این موضوعهرگز استیاگ را برآن نداشت که چشم بر گناه هارپاگ بپوشاند و او را به خاطر اهمال درانجام مسئولیتی که به وی سپرده بود به سخت ترین شکل مجازات نکند. استیاگ فرمان دادتا به عنوان مجازات پسر هارپاگ را بکشند. آنچه هرودوت در تشریح نحوه ی اجرای اینحکم آورده است بسیار سخت و دردناک است:

پسر هارپاگ را به فرمان پادشاه ماد کشتند و در دیگ بزرگی پختند، آشپزباشی شاه خوراکی از آن درست کرد که در یک مهمانی شاهانه – که البته هارپاگنیز یکی از مهمانان آن بود – بر سر سفره آوردند ؛ پس صرف غذا و باده خواری مفصل ،استیاگ نظر هارپاگ را در مورد غذا پرسید و هارپاگ نیز پاسخ آورد که در کاخ خود هرگزچنین غذای لذیذ و شاهانه ای نخورده بود ؛ آنگاه استیاگ در مقابل چشمان حیرت زده یمهمانان خویش فاش ساخت که آن غذای لذیذ گوشت پسر هارپاگ بوده است.

صرف نظر از اینکه آیا آنچه هرودوت برای ما نقل می کند واقعاً رخداده است یا نه ، استیاگ با قتل پسر هارپاگ یک دشمن سرسخت بر دشمنان خود افزود. هرچند هارپاگ همواره می کوشید ظاهر آرام و خاضعانه اش را در مقابل استیاگ حفظ کندولی در ورای این چهره ی آرام و فرمانبردار ، آتش انتقامی کینه توزانه را شعله ورنگاه می داشت ؛ به امید روزی که بتواند ستمهای استیاگ را تلافی کند. هارپاگ میدانست که به هیچ وجه در شرایطی نیست که توانایی اقدام بر علیه استیاگ را داشته باشد، بنابرین ضمن پنهان کردن خشم و نفرتی که از استیاگ داشت تمام تلاشش را برای جلبنظر مثبت وی و تحکیم موقعیت خود در دستگاه ماد به کار گرفت. تا آنکه سرانجام بادرگرفتن جنگ میان پارسیان( به رهبری کوروش ) و مادها ( به سرکردگی استیاگ ) فرصتفرونشاندن آتش انتقام فراهم آمد.

هنوز جزئیات فراوانی از این نبرد بر ما پوشیده است. مثلاً مانمی دانیم که آیا این جنگ بخشی از برنامه ی کلی و از پیش طرح ریزی شده ی کوروش کبیربرای استیلا بر جهان آن زمان بوده است یا نه ؛ حتی دقیقاً نمی دانیم که کوروش ، خوداین جنگ را آغاز کرده یا استیاگ او را به نبرد واداشته است. یک متن قدیمی بابلی بهنام « سالنامه ی نبونید » به ما می گوید که نخست استیاگ – که از به قدرت رسیدنکوروش در میان پارسیان سخت نگران بوده است – برای از بین بردن خطر کوروش بر وی میتازد و به این ترتیب او را آغازگر جنگ معرفی می کند. در عین حال هرودوت ، برعکس براین نکته اصرار دارد که خواست و اراده ی کوروش را دلیل آغاز جنگ بخواند.

باری ، میان پارسیان و مادها جنگ درگرفت. جنگی که به باوربسیاری از مورخین بسیار طولانی تر و توانفرساتر از آن چیزی بود که انتظار می رفت. استیاگ تدابیر امنیتی ویژه ای اتخاذ کرد ؛ همه ی فرماندهان را عزل کرد و شخصاً دررأس ارتش قرار گرفت و بدین ترتیب خیانت های هارپاگ را – که پیشتر فرماندهی ارتش رابه او واگذار کرده بود – بی اثر ساخت. گفته می شود که این جنگ سه سال به درازا کشیدو در طی این مدت ، دو طرف به دفعات با یکدیگر درگیر شدند. در شمار دفعات این درگیریها اختلاف هست. هرودوت فقط به دو نبرد اشاره دارد که در نبرد اول استیاگ حضورنداشته و هارپاگ که فرماندهی سپاه را بر عهده دارد به همراه سربازانش میدان را خالیمی کند و می گریزد. پس از آن استیاگ شخصاً فرماندهی نیروهایی را که هنوز به ویوفادار مانده اند بر عهده می گیرد و به جنگ پارسیان می رود ، لیکن شکست می خورد واسیر می گردد. و اما سایر مورخان با تصویری که هرودوت از این نبرد ترسیم می کندموافقت چندانی نشان نمی دهند. از جمله ” پولی ین“ که چنین می نویسد :

« کوروش سه بار با مادی ها جنگید و هر سه بار شکست خورد. صحنه یچهارمین نبرد پاسارگاد بود که در آنجا زنان و فرزندان پارسی می زیستند . پارسیان دراینجا بازهم به فرار پرداختند ... اما بعد به سوی مادی ها – که در جریان تعقیب لشکرپارس پراکنده شده بودند – بازگشتند و فتحی چنان به کمال کردند که کوروش دیگر نیازیبه پیکار مجدد ندید. »

نیکلای دمشقی نیز در روایتی که از این نبرد ثبت کرده است به عقبنشینی پارسیان به سوی پاسارگاد اشاره دارد و در این میان غیرتمندی زنان پارسی را کهدر بلندی پناه گرفته بودند ستایش می کند که با داد و فریادهایشان ، پدران ، برادرانو شوهران خویش را ترغیب می کردند که دلاوری بیشتری به خرج دهند و به قبول شکست گردنننهند و حتی این مسأله را از دلایل اصلی پیروزی نهایی پارسیان قلمداد می کند.

به هر روی فرجام جنگ ، پیروزی پارسیان و اسارت استیاگ بود. کوروش کبیر به سال ٥٥٠ ( ق.م ) وارد اکباتان ( هگمتانه – همدان ) شد ؛ بر تختپادشاه مغلوب جلوس کرد و تاج او را به نشانه ی انقراض دولت ماد و آغاز حاکمیتپارسیان بر سر نهاد. خزانه ی عظیم ماد به تصرف پارسیان درآمد و به عنوان یک گنجینهی بی همتا و یک ثروت لایزال که بدون شک برای جنگ های آینده بی نهایت مفید خواهد بودبه انزان انتقال یافت.

کوروش کبیر پس از نخستین فتح بزرگ خویش ، نخستین جوانمردی بزرگو گذشت تاریخی خود را نیز به نمایش گذاشت. استیاگ – همان کسی که از آغاز تولد کوروشهمواره به دنبال کشتن وی بوده است – پس از شکست و خلع قدرتش نه تنها به هلاکت نرسیدو رفتارهای رایجی که درآن زمان سرداران پیروز با پادشاهان مغلوب می کردند در مورداو اعمال نشد ، که به فرمان کوروش توانست تا پایان عمر در آسایش و امنیت کامل زندگیکند و در تمام این مدت مورد محبت و احترام کوروش بود. بعدها با ازدواج کوروش وآمیتیس ( دختر استیاگ و خاله ی کوروش ) ارتباط میان کوروش و استیاگ و به تبع آنارتباط میان پارسیان و مادها ، نزدیک تر و صمیمی تر از گذشته شد. ( گفتنی است چنینازدواجهای درون خانوادگی در دوران باستان – بویژه در خانواده های سلطنتی – بسیارمعمول بوده است). پس از نبردی که امپراتوری ماد را منقرض ساخت ، در حدود سال ٥٤٧ ( ق.م ) ، کوروش به خود لغب پادشاه پارسیان داد و شهر پاسارگاد را برای یادبود اینپیروزی بزرگ و برگزاری جشن و سرور پیروزمندانه ی قوم پارس بنا نهاد.

نبرد سارد

سقوط امپراتوری قدرتمند ماد و سربرآوردن یک دولت نوپا ولی بسیارمقتدر به نام ” دولت پارس “ برای کرزوس ، پادشاه لیدی همسایه ی باختری ایران ، سختنگران کننده و باورنکردنی بود. گذشته از آنکه امپراتور خودکامه ی ماد ، برادر زنکرزوس بود و دو پادشاه روابط خویشاوندی بسیار نزدیکی با یکدیگر داشتند ، نگرانیکرزوس از آن جهت بود که مبادا پارسیان تازه به قدرت رسیده ، مطامعی خارج از مرزهایامپراتوری ماد داشته باشند و با تکیه بر حس ملی گرایی منحصر بفرد سربازان خود ،تهدیدی متوجه حکومت لیدی کنند. کرزوس خیلی زود برای دفع چنین تهدیدی وارد عمل گردیدو دست به کار تشکیل ائتلاف مهیبی از بزرگترین ارتشهای جهان آن زمان شد ؛ ائتلافی کهاگر به موقع شکل می گرفت بدون شک ادامه ی حیات دولت نوپای پارس را مشکل می ساخت.

فرستادگانی از جانب دولت لیدی به همراه انبوهی از هدایا و پیشکشهای شاهانه به لاسدمون ( لاکدومنیا ، پایتخت اسپارت ) اعزام شدند تا از آن کشوربخواهند برای کمک به جنگ با امپراتوری جدید ، سربازان و تجهیزات نظامی خود را دراختیار لیدی قرار دهد. از نبونید ( پادشاه بابل ) و آمیسیس ( فرعون مصر ) نیزدرخواست های مشابهی به عمل آمد. واحدهایی از ارتش لیدی نیز ماموریت یافتند تا باگشت زنی در سرزمین تراکیه ، به استخدام نیروهای جنگی مزدور برای نبرد با پارسیانبپردازند. ناگفته پیداست که چنین ارتش متحدی تا چه اندازه می توانست قدرتمند ومرگبار باشد. در عین حال ، کرزوس برای محکم کاری کسانی را نیز به معابد شهرهایمختلف از جمله معابد دلف ، فوسید و دودون فرستاد تا از هاتفان غیبی معابد ، نظرخدایان را نیز در مورد این جنگ جویا شود. از آنچه در سایر معابد گذشت بی اطلاعیمولی پاسخی که هاتف غیبی معبد دلف به سفیران کرزوس داد اینچنین بود :

 

 

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 103 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

دوتا سگ می خواستن با هم ازدواج کنن عروس موقع بله گفتن ميگه : اجازه پدر سگم , مادرسگم , برادرهای توله سگم و خود تخم سگم واق واق  



کره خره از مامانش پرسید:من چطور به دنیا اومدم؟مامانش گفت:بابای خرت خر شد, عاشقه منه ماده خر شد, منه خرهم خر شدم, عاشقه اون نره خر شدم, این طوری شد که خر تو خر شدو, کره خری به در شد



روباه به زاغ گفت : به به چه سری، چه باسنی، عجب سینه ای، زاغ گفت: غلط زیادی نکن. اون موقع که گولم زدی کلاس سوم دبستان بودم الان شوهر دارم.





فیله یه مرد لخت رو میبینه میزنه زیر خنده. مرده میگه چرا میخندی؟ فیله میگه تو چجوری با این آب میخوری 




به خروسه میگن : چرا خدا به تو دست نداده ؟ میگه : خوب وقتی به مرغ ممه نداده من دست رو میخوام چیکار ؟ 



یه مورچه عاشق دختر همسایشون میشه 3 روز بعد میفهمه چای خشک بوده



يه سيب زميني قل ميخوره ميره تو لونه ي جوجه تيغي جوجه تيغي هم داد ميزنه آخ جون داداشي از سربازي برگشته




دو تا سوسک پولدار عروسی میکنند.ماه عسل میرن توالت فرنگی



یک روز یک پشه مشروب میخوره مست میکنه میره دم کارخونه پیف پاف میگه نفس کش بیا بیرون 




از یه مار میپرسن نظرت راجع به عشق و عاشقی چیه؟ میگه پدر عشق و عاشقی بسوزه....من یک سال به پای دختر همسایه نشستم بعد فهمیدم شلنگ بوده 




یه مگس بسیجی به نامزدش میگه ایشالا قسمت بشه ماه عسل میبرمت دستشوی حرم امام 



 

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 165 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

                       آشنايي با فرودگاه بين المللي كانساي ژاپننماد معماري هاي نوين

بدون شك فرودگاه كانساي ژاپن را كهنمادي از معماري «هاي تك» است، مي توان از جمله دستاوردهايي دانست كه نه تنهابا تكيه بر فناوري پيشرفته زمان خود طراحي و ساخته شده، بلكه بقاي آن هموابسته به تجهيزات بسيار پيشرفته است.

با ورود به عرشه پل ارتباطي اين
فرودگاه و پرداخت عوارض 17 دلاري آن، در واقع شما بليت ورود به يك نمايشگاهدائمي فناوري را به جاي قبض عوارض دريافت مي كنيد. پلي به طول 5/2 كيلومتر با 6 مسير مخصوص عبور اتومبيل و يك مسير مخصوص قطار مسافربري، اين فرودگاه را كهدر اصل يك جزيره 504 هكتاري است به شهر ساحلي «كوبه» ژاپن متصل مي كند. البتهاين پل تنها مسير دسترسي به فرودگاه بين المللي كانساي نيست و مسافران بهوسيله كشتي هاي تندرو از كوبه (نزديك ترين شهر ساحلي ژاپن) در مدت زمان كمتراز 30 دقيقه و از دورترين شهر ساحلي ژاپن يعني «تاكوشيما» در مدت زمان 80دقيقه به اين فرودگاه (كه روزانه بيش از يكصد هزار مسافر را جابه جا مي كند) دسترسي پيدا مي كنند.

عمليات اجرايي اين فرودگاه كه طرح آن درسال 1987 به وسيله «رنزو پيانو» معمار برجسته ايتاليايي ارائه شد، در سال 1995 با تلاش بيش از شش هزار نفر به اتمام رسيد و به وسيله امپراتور ژاپنافتتاح شد و تاكنون مجهز به چنان امكانات پيشرفته يي شده است كه نمونه آن درهيچ فرودگاه ديگري در جهان وجود ندارد. پس از عبور از پل ورودي به فرودگاه بهطول 5/3 كيلومتر (كه بزرگترين پل آبي در جهان هم محسوب مي شود) به فرودگاهيمي رسيم كه روي يك جزيره مصنوعي آرميده است: جزيره يي كه فقط عمليات خاكريزيآن به وسيله شناورهاي عظيم الجثه حامل ميليون ها تن شن و ماسه، نزديك به سهسال طول كشيده است. اولين چيزي كه هنگام ورود از راه يكي از 44 ورودي بهساختمان اصلي فرودگاه، توجه شما را به خود جلب مي كند، پيغامي است كه از تلفنهمراهتان دريافت مي كنيد. اين پيغام به وسيله سيستم فرودگاه براي شما ارسالشده و به شما اطلاع مي دهد كه مي توانيد تمامي اطلاعات پرواز فرودگاه كانسايو فرودگاه مقصدتان را به همراه همه اطلاعات اقامتي، سياحتي مورد نيازتان بهزبان دلخواهتان به وسيله تلفن همراه خود، در اختيار داشتهباشيد.

در اين فرودگاه، هيچ كس نگران كنترل بليت،بار و گذرنامه خود نيست، زيرا هنگام عزيمت به فرودگاه تمامي اين تشريفات بدوناطلاع خود مسافر انجام شده است و بار مسافران به وسيله نقاله هايي كه درورودي فرودگاه در حال چرخش هستند، از داخل كانال هاي ويژه يي به طرفهواپيمايي كه منتظر مسافران است، هدايت شده و يك سيستم امنيتي موقعيت آنها رابراي مسافران مشخص مي كند. درون ساختمان فرودگاه به رغم وجود حداقل 10 هزارمسافر كه به طور مداوم در حال ورود و خروج از ساختمان هستند، همواره هوايتميزي در جريان است و دليل آن هم وجود سامانه تهويه استثنايي ساختمان است كهبه سقف غول پيكر ساختمان متصل است. اين سقف كه به شكل قوسي طراحي شده و 90هزار متر مربع مساحت آن است، با بررسي ها و آزمايش هاي فراوان در كارگاهمعماري «رنزو پيانو» و با همكاري مهندسان مكانيك ژاپني و با استفاده ازكمترين تجهيزات مكانيكي طراحي و توليد شده است.

جالب اينكه اين سقف هوشمند است و نسبت بهدماي هواي محيط و نيز كيفيت هواي هر قسمت از ساختمان تغيير حالت مي دهد. فرودگاه كانساي ژاپن تنها فرودگاه جهان است كه نابينايان در آن كاملاً راحتهستند زيرا طراحان اين بناي عظيم به فكر مسافران نابينا هم بوده و برجستگيهايي روي ستون هاي ورودي و خروجي تمام راهروهاي فرودگاه قرار داده اند كهبراساس خط بريل است و نابينايان مي توانند با لمس كردن آنها دقيقاً متوجهشوند در چه بخشي از فرودگاه قرار دارند و به وسيله اين اطلاعات مسير موردنياز خود را هم به درستي پيدا كنند. علاوه بر اين روي تمام موانع عبور و مرورهم اطلاعاتي وجود دارد كه به طور كامل به نابينايان كمك مي كند. اين تنهانمونه كوچكي از امكانات رفاهي بي نظير اين فرودگاه پيشرفتهاست.

سازه اصلي اين فرودگاه 18 ميليارد دلاري كه جزيره زير پاي خود را بهزانو درآورده است، از يك سيستم هوشمند بسيار پيشرفته برخوردار است و در برابرزلزله هاي 9 ريشتري هم به راحتي مقاومت مي كند.

البته كارشناسان تخمين زدهاند كه اين جزيره مصنوعي هر 50 سال، 11 متر نشست مي كند كه البته اين مشكل همبه وسيله طراحان فرودگاه برطرف شده است زيرا اولين و كوچك ترين لغزش ناشي ازاين نشست ها، به وسيله حسگرهايي كه روي تمامي 1100 ستون فرودگاه نصب شده اند،به مركز كنترل مربوطه ارسال مي شود و در اين صورت ستون هايي كه مانند ستونبرج كنترل فرودگاه، سوار بر برجك هاي هيدروليك اتوماتيك هستند، بلافاصلهدر مورد ديگر ستونها هم گروه هاي متخصص مستقر در بخش نگهداري فرودگاه با استفاده از جك هايهيدروليكي، ستون هايي را كه در اثر نشست تغيير اندكي كرده اند، بلند كرده وبه وسيله ورقه هاي فولادي كه با ضخامت هاي مختلفي در اختيار دارند، ستون رابه بخش هم تراز با ديگر ستون هاي ديگر اين ابرساختمان بازمي گردانند،بنابراين اين فرودگاه مجهز به سيستم بسيار پيشرفته يي است كه وظيفه كنترلچندصد ستون بزرگ فولادي را برعهده دارد. و بهسرعت ستون را به تراز قبلي و به وضعيت گذشته برمي گردانند.

بسياري از امكانات وتجهيزاتي كه در حال حاضر در اين فرودگاه پيشرفته وجود دارد، در جهان بي نظيراست و اين به دليل توجه و آينده نگري طراحان و سازندگان اين بناي عظيم است كهدر حال حاضر راحتي و آسايشي مثال زدني را براي مسافرانش به همراه آوردهاست.

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 108 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

با لباسهای نایلونی ورزش نکنید

 

 

 

ورزش کردن با لباسهای نایلونی حرارات بدن را به طور غیر عادی بالا می برد و این امر می تواند خطرناک بوده و منجر به ایست قلبی بشود.

به نقل از مدیکال نیوز حدود ۸۰ درصد از انرژی آزاد شده بدن در طول ورزش به صورت حرارت از بدن خارج می شود.

در ازای هر ۵ دقیقه ورزش دمای بدن ۱۰ درجه بالا می رود. از طرفی مهم ترین راه از دست دادن حرارت، تعریق می باشد. به ازای هر لیتر عرق در حدود ۶۰۰ کیلو کالری از انرژی بدن خارج می شود و این رطوبت باعث کاهش دفع حرارت می شود.

حالا اگر افراد در هنگام حرکات ورزشی از لباسهایی یا پوشش پلاستیکی استفاده نمایند، میزان رطوبت به حدی زیاد می شود که عرق روی بدن جریان می یابد و حرارت اتلاف نشده و افزایش می یابد. این مسئله منجر به صدمات ناشی از حرارت شده و خستگی زیاد به ویژه در هوای گرم و مرطوب را به دنبال دارد.

پس نه تنها موجب کاهش وزن نمی شود بلکه چنانچه میزان این عرق بیشتر از مایعات دریافتی بدن باشد سبب کاهش حجم پلاسمای خون شده و با افزایش دمای بدن کاهش توانایی قلب و کاهش تحمل فرد را نیز در پی دارد.

به همین دلیل برخی از افراد در حال انجام حرکات ورزشی دچار مشکلات حاد قلبی و بعضاً ایست قلبی می شوند. کارشناسان معتقدند که استفاده از لباسهای نایلونی در سونای بخار نیز همین اندازه خطر دارد.

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 148 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

اگر می خواهید خوشبخت باشید

زندگی را به یک هدف گره بزنید ، نه به اشیاء  . . .

.

.

.

به کسانی که پشت سر شما حرف میزنند ، بی اعتنا باشید
آنها به همانجا تعلق دارند
یعنی دقیقا پشت سر شما . . .

.

.

.

زمانی خاطره هایتان از امیدهایتان قوی تر شدند ، روزگار افولتان در راه است . . .

.

.

.

وقتی به کسی بطور کامل و بدون هیچ شک و تردیدی اعتماد می کنید

در نهایت دو نتیجه کلی خواهید داشت :

شخصی برای زندگی

یا

درسی برای زندگی

.

.

.

انسان مغرور همانند شخصی است که

بر قله کوهی ایستاده و همگان را کوچک میپندارد

و غافل از اینکه مردم از پایین قله او را کوچک میبینند . . .

.

.

.

اگر میخواهی دروغی نشنوی ، اصراری برای شنیدن حقیقت مکن . . .

.

.

.

آیا مایلید رابطه تان با دوام باشد ؟

هرگز اجازه ندهید دیگران در زندگی شما دخالت کنند . . .

.

.

.

زندگی مانند یک سؤال چند گزینه ای است

گاهی این گزینه ها هستند که باعث سردرگمی شما می شوند

نه خود سؤال . . .

.

.

.

لشکرى از گوسفندان به فرماندهى یک شیر

بهتر از لشکرى ازشیران ، به فرماندهى یک گوسفند است !

ادامه مطلب


من چقدراحساس خوشبختی میکنم

وقتی میبینم کسیودارم که مثل هیچکس نیست؛

خداجونم بی خیال دنیا!خودتو ازم نگیر باتو هیچ کمبودی ندارم بهترینم

.

همیشه تو بن بست زندگى همه برمیگردن سراغ عشق اولشون!

اما چه سخته اون روزى که عشق اولت رفته باشه سراغ عشق اولش!!

ادامه مطلب برید



ادامه مطلب

نوع مطلب :
اس ام اس عاشقانه، اس ام اس دوستانه، اس ام اس کاربردی، 
مطالب پست:

نظرات (0)

جدیدترین اس ام اس دوستانه

پنجشنبه 1 تیر 1391 :: نویسنده : كامران اسماعیلی

چــه زیبــاست وقتـی میفهمـی

کسـی زیــر ایـن گنــبد کبــود

انتظــارت را میـکشـــــد

چــه شیــــــرین اســـــت

طعــم پیامکی کــه میگـــوید :

" کجایـی" .....؟


* * * * * * * * * * * * * * * * *

من را از هر طرف نگاه کنی ، عاشق تو از آب در می آیم !


* * * * * * * * * * * * * * * * *

همیشه با غمت من در ستیزم / به این خاطر همیشه اشک میریزم

روی هر برگ گلی این را نوشتم / تویی امید من تنها ، عزیزم


* * * * * * * * * * * * * * * * *


بی انتها ترین جاده دنیا،جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است.آهای تو که آخر جاده ای سلام!

 

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 241 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 

نحوه شکستن PIN2 Code - باز کردن پین کد

نوشته شده توسط علی در تاریخ شنبه، 23 آذر ماه 1387

ترفند موبايل

تعداد بازدید:39384

10 نظر

معمولا وقتی اگر شما 3 بار pin code گوشی رو اشتباه بزنید گوشی به روی قفل PUK code میره .البته این کد به صورت پیش فرض در اکثر گوشی ها 12345 می باشد.

 برای خواندن ترفند روی ادامه مطلب کلیک کنید

 

 

برای شکستن PIN code کد زیر را وارد کرده سپس شماره تماس (معمولا کلید سبز رنگ) رو بزنید:

 

 

**05*PUK*new PIN*new PIN again

 

در اینجا منظور از PUK همان کد امنیتی است که روی سند سیم کارت نوشته شده است.

و به جای عبارت های new PIN و new PIN again کدی رو که خودتون دوست دارید PIN به آن تغییر پیدا کند وارد کنید. به همین راحتی.

 

 

نحوه شکستن PIN2 Code

 

معمولا این کد برای اعمال محدودیت هایی در مورد شبکه و تماس های می باشد.و این کد به صورت پیش فرض در ایران 5678 است.اگر شما این کد رو 3 بار اشتباه وارد کنید گوشی روی این کد قفل شده و باید از PUK2 code استفاده کنید.

برای شکستن این قفل نیز همانند قبل کد زیر رو وارد کرده و سپس دکمه تماس رو بزنید.

 

 

**052*PUK2*new PIN2*new PIN2 again

 

در این عبارت منظور از PUK2 کدی است که معمولا روی سند سیم کارت ثبت شده است.یا می توانید آن را از دفتر امور مشترکین تلفن همراه درخواست کنید.

 

و به جای عبارت های new PIN2 و new PIN2 again کد جدید رو که خودتون دوست دارید وارد کنید.

 

لازم به ذکر است که کدهای PIN وPIN2 می توانند حداقل 4 رقم و حداکثر 8 رقم باشند.

حسین هاشمی 09372315154 بازدید : 129 یکشنبه 17 دی 1391 نظرات (0)

 اَلدَّرْسُ الْأوّلُ

 

إلهى...

﴿رَبِّ ﭐشْرَحْ لـى صَدرى ویَسِّرلـى أمْرى وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِن لِسانـى  یَفْقَهوا قَولـى﴾

...

 

اَلدَّرْسُ الْأوّلُ

إلهى...

﴿رَبِّ ﭐشْرَحْ لـى صَدرى ویَسِّرلـى أمْرى وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِن لِسانـى  یَفْقَهوا قَولـى﴾

اَللّهُمَّ أخْرِجْنـى  مِن ظُلُماتِ الْوهْمِ و أکْرِمنـى  بِنورِ الْفَهْمِ.

اَللّهُمَّ ﭐفْتَحْ عَلَیْنا أبْوابَ رَحْمَتِکَ.

وَﭐنشُرْ عَلَیْنا خَزائِنَ  عُلومِکَ.

ربِّ ...  رَبِّ  یَسِّر و لاتُعَسِّر .

اَللّهُمَّ فَرِّحْ قلبـﻰ .

اَللّهُمَّ انْهَجْ لـى إلـی مَحَبَّتِکَ سَبیلاً سَهْلَةً.

إلَهى لا تَجْعَلْ لِلشَّیطانِ عَلـى عقلـى سبیلاً .

ولا لِلْباطِلِ عَلـی عَملـى دَلیلاً .

اَللّهُمَّ ألْهِمْنا طاعَتَکَ و  جَنِّبْنا مَعْصِیَتَکَ.

بِرَحْمتک یا أرْحَمَ الرّاحِمیَن .

 ترجمه درس اول :

پروردگارا، سینه ام را برایم فراخ کن  (بگشای ) و کارم را برایم آسان گردان

 و گره از زبانم باز کن تا سخنم را بفهمند.

خدایا مرا از تاریکی های پندار خارج کن و مرا با نور فهم گرامی بدار.

خدایا درهای رحمتت را برما بگشای.

و گنجینه های دانش هایت را برما باز کن.

پروردگارا.... پروردگارا  آسان بگیر و سخت نگیر.

خدایا قلبم را شاد کن.

خدایا راه آسانی را به سوی محبتت به من نشان بده.

خدایا برای شیطان راهی بر عقل من قرار نده.

و راهنمایی برای باطل بر کار من قرار نده.

خدایا بندگی ات را به ما الهام کن و گناه به درگاهت را از ما دور کن.

[ امید ما] به رحمتت است ای مهربان ترین مهربانان.

 

 

اَلدَّرسُ الثّانـى

فـى خدمة الْبؤساءِ

اَلْهَواءُ حارٌّ و النّاسُ فـى بُیوتِهِم . خَرجَ علـىٌّ (ع) إلـی السّوقِ.

لا تَخْرُج الآنَ .          اَلشَّمسُ مُحْرِقَهٌ .

لا ...لعلَّ ذا حاجةٍ یَطْلُبُ مُساعدةً .

و فـى الطّریقِ :

ثَقیلةٌ ...ثقیلةٌ. لکنْ لا حیلةَ ...اَلأطفالُ ...اَلْجوعُ ...اَلْعطَشُ ...ماذا أفْعَلُ؟!

فَنَظَرَ إلیها علـىّ (ع) !

فَجاءَ و أخَذَ مِنها القِربَةَ . فحَمَلَها إلـی بیتِها ... و سَألَها عَن حالِها :

بَعَثَ علـی بنُ أبـﻰ طالبٍ زَوجـى إلـی الثُّغورِ ....و بعدَ أیّامٍ سَمِعنا خَبَرَ وفاتِهِ!

و لـى أطفالٌ یَتامَی و لَیسَ عندﻯ شـﻰءٌ.

فقد ألْجَأتْنـى  الضَّرورةُ إلـی خدمةِ النّاسِ .

ذهب علـىٌّ (ع) محزوناً إلـی دارِ الْحکومةِ وحَمَلَ زنبیلاً فیه طعامٌ.

فَرَجَعَ و قَرَعَ الْبابَ .

مَن یَقْرَعُ الْبابَ؟ 

أنا ذلکَ الْعبدُ الَّذى حَمَلَ مَعَک القِرْبةَ ....اِفْتَحـى الْبابَ ..... إنَّ مَعـى شیئاً لِلأطفالِ .....

رَضِىَ الله عنکَ و حَکَمَ بینـى و بیْنَ علـىّ بن أبـى طالبٍ !

فدخلَ علـىٌّ (ع) و قالَ:

إنـّى  أحِبُّ اکْتِسابَ الثَّوابِ ، فَانْتَخِبـى بَیْنَ هذیْنِ الأمْریْنِ : تَهیئةِ الْخُبْزِ أو اللَّعِبِ مع الأطفالِ .

أنا أقْدَرُ مِنْکَ علـی تَهْیئَةِ الْخُبزِ؛ فَالْعَبْ أنتَ مع الأطفالِ !

فذهبَ علـىٌّ (ع) إلـی  طِفْلَیْنِ صغیـرَیْنِ مِن بَینِهِم ، و جَعَلَ الْخُبزَ فـى فَمِهِما و هو یقولُ لِکُلٍّ مِنهُما :

یا بُنـىَّ! اِجْعَلْ علـىّ بنَ أبـى طالبٍ فـى حِلٍّ مِمَّا مرَّ فـى أمْرِکَ !

و بعدَ ساعةٍ .

أخى ! اُسْجُر التَّنّورَ .

اَللّهُمَّ أفْرِغْ علـی هذا الرَّجُلِ خیْرَک و ثوابَکَ...و لکن...علـىٌّ بنُ أبی

 طالبٍ...کیفَ...؟! هو لا ینظرُ إلـی حالِ الْمحرومیـنَ ... نَحنُ مَحرومونَ و لکن هو...!!

فبادَرَ علـىٌّ (ع) إلـی سَجْرِهِ .

فلَمّا أشْعَلَهُ :

ذُقْ یا علـىُّ ! هذا جَزاءُ مَن نَسِـﻰَ الْمَساکیـنَ و الْیَتامَی !

حینَئذٍ جاءَت امْرأةٌ و شاهَدَتْ خلیفةَ الْمسلمیـنَ وتَعَجَّبَتْ!

ویْحَکِ ... أتعلَمیـنَ مَن هو ؟! هو أمیـرُ الْمؤمنیـنَ ...

ویلٌ لـى . ماذا أفعلُ ؟!  فَذَهَبَتْ إلَیْهِ و هى تَعْتَذِرُ!

وا حَیائى ... واحَیائى ... عفواً ... معذرةً ... یا أمیـرَ الْمؤمنیـنَ ... عفواً ...

لا... لا.... بل واحَیائى منک فیما قَصَّرْتُ فـى أمْرِک !

 

ترجمه درس  دوم

در خدمت فقیران

هوا گرم است و مردم در خانه هایشان هستند علی (ع) به سوی بازار خارج شد.

اکنون خارج نشو. خورشید سوزان است.

نه .... شاید نیازمندی کمک بخواهد.

و در  راه: سنگین است .... سنگین است. ولی چاره ای نیست ...کودکان ... گرسنگی... تشنگی .... چه کار کنم؟!

علی (ع) به او نگاه کرد! سپس آمد و مشک را از او گرفت و به خانه اش برد... و از حال او پرسید:

علی بن ابی طالب همسرم را به مرزها فرستاد ... و بعد از چند روز خبر وفات  او را شنیدیم.

و کودکان یتیمی دارم و چیزی ندارم.

و نیاز مرا به خدمت مردم واداشته است.

علـی (ع) غمگین به دار الحکومه رفت و زنبیلـی را که در آن غذا بود برداشت.

پس برگشت و در زد.

چه کسی در می زند؟

من همان بنده ای هستم که مشک را همراه تو برداشت ... در را باز کن.... برای بچّه ها چیزی همراهم است.

خدا از تو راضی باشد و میان من و علی بن ابی طالب داوری کند.

پس علی (ع) وارد شد و گفت:

من به دست آوردن ثواب را دوست دارم. پس یکی از این دو کار را انتخاب کن: تهیه کردن نان یا بازی کردن با بچّه ها را.

من از تو در تهیه نان تواناتر هستم. پس تو با بچه ها بازی کن.

پس علی (ع) از میان آنان به سوی دو کودک کوچک رفت و نان در دهان آن دو گذاشت در حالی که به هر یک از آن دو می گفت:

ای پسرکم! علی ابن ابی طالب را در آنچه بر شما گذشت حلال کن.

و بعد از ساعتی.

 برادرم تنور را روشن کن .

خدایا خیر و ثوابت را بر این مرد فرو بریز ... ولی ... علی بن ابی طالب ...چگونه ... ؟! او به حال محرومان نگاه نمی کند ... ما محروم هستیم ولی او ... !

پس علی (ع) اقدام به روشن کردن آن نمود.

سپس وقتی آن را روشن کرد:

ای علی بچش. این سزای کسی است که درماندگان ویتیمان رافراموش کرده است

در این هنگام زنی آمد و خلیفه ی مسلمانان را دید و تعجب کرد.

وای بر تو ... آیا می دانی او کیست؟ او امیر المؤمنین است.

وای بر من . چه کار کنم؟‌پس به سوی او رفت در حالی که معذرت می خواست.

شرمم باد ... شرمم باد ... ببخشید ... معذرت ... ای امیر المؤمنین ... ببخشید ...

نه ... نه .... بلکه من از تو شرمم باد به خاطر اینکه در کار تو کوتاهی کرده ام .

 

الدرس الثالث

کِتاب الْحَیاة

اَلْعلمُ و الدّینُ جَناحانِ لِلإنسانِ لا یَقْدِرُ علـی الطَّیَرانِ إلا بِهِما . و الأمّةُ الإسلامیّةُ هى أمّةٌ سائرةٌ نَحوَ الْکمالِ و الرُّشدِ و هى بِحاجةٍ إلـی هذَیْنِ الْجَناحَیْنِ.

والإسلامُ مُنْذُ ظهورِهِ شجَّع الْمسلمیـنَ علـی التَّفکُّرِ و التَّعلُّمِ.

وإلیک بعضَ هذه الآیاتِ:

1 -  أصل الْعالَم:

﴿... أنَّ السَّماواتِ و الأرضَ کانتا رَتْقاً فَفَتَقْناهُما ﴾

أصلُ الْعالَمِ سِرٌّ غامِضٌ و  الآیةُ تُخْبِرُ الْعالَمیـنَ عن حقیقةِ هذا الأمرِ مِن خِلال کلماتٍ وَجیزةٍ :

"کانت السَّماواتُ و الأرضُ مُلْتَصِقَتَیْنِ ثُم فَصَلَ اللّهُ بینهما ."

تَوَصَّلَ الْباحِثونَ فـى عِلْمِ الْفَلَک فـى الْقرنِ الْعِشرینَ إلـی نظریَّةٍ  خلاصتُها أنَّ الْمادَّةَ الأولَـی لِلْعالَمِ کانت جامدةً ثُم حَدَثَ فیها انْفجارٌ شدیدٌ وانْفَصَلَتْ  أجزاءُ تلکَ الْمادَّةِ و تَشَکَّلَت السَّماواتُ و الأرضُ !

2- اَلشَّمسُ و الْقَمر

﴿وجَعَلَ الْقَمَرَ فیهنَّ ( فـى السَّماواتِ) نوراً و جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً﴾

کلمةُ "سِراج"  تُعبِّرُ عن شـﻰءٍ ذﻯ نورٍ و حرارةٍ من ذاتِه و  کلمةُ "نور" تُعبِّرُ عن مُجرَّدِ نورٍ لا حرارةَ فیه.

والآیةُ تقولُ : إنّ الْقمرَ یَبْعَثُ ضَوءًا لاحرارةَ فیه و مِن مَصدرٍ غیرِ  ذاتـىٍّ . أمّا الشَّمسُ فهی مُضیئةٌ بِذاتِها فَتکونُ مصدراً لِلنّورِ و الْحرارةِ .

و ما عَرَفَ الإنسانُ حقیقةَ الْقَمرِ إلا فـى الْقرنِ الْعِشرینَ و بعد هُبوطِ أوّلِ انسانٍ علـی سطحِه واکتِشافِه بأنَّه مُجرَّدُ کَوکبٍ هامِدٍ لا أثرَ فیهِ لِلماءِ ولا لِلحیاةِ وهو یَعکِسُ ضوءَ الشَّمْسِ ....

3 - دَوَرانُ الأرضِ

﴿وَ تری الْجِبالَ تَحْسَبُها جامدةً و هى تَمرُّ مرَّ السَّحابِ .﴾

إنَّکَ لو تَنظُرُ إلـی الْجبالِ تَحْسِبُ  أنّها ثابتةٌ و لکنَّ الْحقیقةَ غَیْرُ ذلک اَلْجبالُ تَمُرُّ أمامَکَ کَما یَمُرُّ السَّحابُ ؛ وسببُ ذلک دَورانُ الأرضِ و حَرکتُها .

حرکةُ الأرضِ لیستْ مخفیَّةً علـی أحَدٍ فـى عصرِنا ولکنَّها کانت مَجهولةً علـی الإنسانِ حتّی  الْقرونِ الأخیرةِ . و قصّةُ غالیلةَ مشهورةٌ فـى هذا الْمجالِ .

هذه کانت بعضَ الإشاراتِ العلمیَّةِ فـى الْقرآنِ الْکریـم ، الّتـﻰ اکْتَشَف الْعلمُ حقیقتَها حتّی الآنَ.

و نَعلَمُ أنَّ الإشاراتِ الْعلمیَّةَ فـى آیاتِ الْقرآنِ الْکریـم لَیسَت هدفاً بِحدِّ ذاتِها ، بل هی آیاتٌ تُثْبِتُ لَنا صِدْقَ ادّعاءِ نزولِ الْقرآنِ من جانبِ اللّهِ تَبارکَ و تَعالَی .

﴿ إنَّ فـى ذلک لآیاتٍ لِقَومٍ یَعقِلونَ﴾

درس سوم

کتاب زندگی

علم و دین دو بال برای انسان هستند که جز با آن دو نمی تواند پرواز کند و امّت اسلامی امّتی حرکت کننده به سوی کمال و رشد است و به این دو بال نیازمند است.

و اسلام از هنگام ظهورش مسلمانان را به فکر کردن ویادگیری تشویق کرده است.

و اینک بعضی از این آیه ها :‌

1- اصل جهان:

 که آسمان ها و زمین بسته بودند و آن دو را باز کردیم.

اصل جهان راز پیچیده ای است و این آیه به جهانیان درباره حقیقت این امر در خلال سخنانی مختصر و مفید خبر می دهد: " آسمان ها و زمین به هم پیوسته بودند سپس خداوند آن دو را از هم جدا کرد."

محقّقان در علم اختر شناسی در قرن بیستم به نظریّه ای رسیده اند که خلاصه اش این است که مادّه ی نخستینِ جهان جامد بود. سپس انفجار شدیدی روی داد و اجزای آن مادّه جدا شد  و آسمان ها و زمین تشکیل شد.

2-  خورشید و ماه 

و ماه را در‌ آن ها (در آسمان ها ) نور و خورشید را چراغ قرار داد.

کلمه ی " چراغ" چیزی را بیان می کند که دارای نور است و از خودش گرما دارد و کلمه ی "نور"

نور محض را بیان  می کند که گرمایی در آن نیست.

و آیه می گوید: ماه نوری را می فرستد که گرمایی ندارد و از منبعی غیر خودش است. امّا خورشید خود به خود فروزان است و منبع نور و گرماست.

و انسان حقیقت ماه را نشناخت جز در قرن بیستم و بعد از فرود آمدن اولین انسان بر سطح آن و کشف اینکه آن تنها سیّاره ای سرد و خاموش است که هیچ اثری از آب و زندگی در آن نیست و نور خورشید را منعکس می کند.

3- چرخش زمین

و کوهها را می بینی. آن ها را جامد می پنداری در حالی که همچون ابر حرکت

می کنند.

اگر به کوهها نگاه کنی آن ها ثابت می پنداری ولی حقیقت غیر این است. کوه ها همان طور که ابر حرکت می کند در برابر تو در حرکتندو علّت آن چرخش و حرکت زمینی است.

حرکت زمین در عصر ما بر کسی مخفی نیست ولی تا قرن های اخیر بر انسان نا معلوم بود و داستان گالیله در این زمینه مشهور است.

این پاره ای اشاره های علمی در قرآن کریم بود که علم تا به حال حقیقت آن را کشف کرده است.

و می دانیم که اشاره های علمی در آیه ها ی قرآن کریم فـی نفسه هدف نیست بلکه آیه هایی است که راست بودنِ ادّعای نازل شدنِ قرآن را از جانب خداوند تبارک و تعالی ( نام او پر برکت و بلند بادا) برای ما ثابت می کند.

به راستی که در آن آیه هایی وجود دارد برای قومی که می اندیشند.

 

اَلدَّرسُ الرّابع

جُمال الْعلم

اِعتَزِلْ ذِکْرَ الأغانـى  و الْغَزَلْ                  و قُلِ الْفَصْلَ و جانِبْ مَنْ هَزَلْ

وَ اتَّقِ اللّهَ  فَتَقْوَی  اللّهِ  ما                     جاوَرَتْ قلْبَ امْرِئٍ إلّاوَصَلْ

لَیْسَ مَنْ یَقْطَعُ  طُرْقاً  بَطَلا                     إنَّما  مَنْ   یَتَّقى   اللّهَ   الْبَطَلْ

أین  نِمرودُ  و کَنْعانُ و مَنْ                     مَلَکَ  الأرضَ و وَلَّـی و عَزَلْ؟!

اُطْلُبِ الْعلمَ و لاتَکْسَلْ فما                     أبْعَدَ الْخیـرَ علـی أهلِ الکَسَلْ!

وَاهْجُرِ النَّوْمَ و حَصِّلْهُ فمَن                     یَعْرِفِ الْمطلوبَ یَحْقِرْ ما  بَذَلْ

فـى ازْدیادِ الْعلمِ إرْغامُ الْعِدَی                 و جَمالُ الْعلمِ إصلاحُ الْعَمَلْ

لا تَقُلْ  أصلى  و  فَصْلى  أبداً                 إنَّما أصلُ الْفَتی ما قَدْ حَصَلْ

قیمةُ   الإنسانِ   ما     یُحْسِنُهُ                 أکْثـرَ  الإنسانُ منه  أمْ أقَـلّ              

قَصِّرِ  الآمالَ فـﻰ الدّنیا تَفُـزْ                  فَدلیلُ الْعقلِ تَقصیـرُ الأمَـل .ْ

 

درس چهارم

از ذکر ترانه های بی معنی و مفهوم و لهو و لعب دوری کن.

و سخن حق را بازگو و از بیهوده گویان دوری کن.

و تقوای خدا پیشه کن زیرا تقوای خدا به قلب انسانی نزدیک نشد مگر اینکه به  آن برسد.

کسی که راهزنی می کند  قهرمان نیست،قهرمان کسی است که تقوای خدا پیشه کند.

کجایند نمرود و کنعان و آنکه مالک زمین شد و مقام داد و برکنار کرد؟

علم را طلب کن و تنبلی نکن زیرا چه دور است خیر و برکت بر تنبل ها !

و خواب را ترک کن و [علم را ] به دست آور زیرا کسی که خواسته را بشناسد، آنچه را بخشش کند خوار و کوچک شمارد.

در افزایش علم، به خاک افکندنِ دشمنان وجود دارد و زیباییِ علم، اصلاح عمل است.

هرگز نگو: اصل و نسب من . اصل جوانمرد چیزی است که خودش آن را به دست آورده است.

ارزش انسان به چیزی است که آن را به نیکی انجام داده . خواه آن را زیاد انجام داده باشد یا کم.

آرزوها را در دنیا کم کن تا رستگار شوی. زیرا که نشانه ی عقل، کوتاه کردنِ آرزوست.

 

 

اَلدَّرسُ الْخامس

اَلظَّبْـىُ و القمرُ

أنا صَیّادٌ . أسافِرُ إلـی الْمناطِقِ الْمختلفةِ لِصَیْدِ الْحَیَواناتِ النّادرةِ .  إحْدَی هذه الرِّحْلاتِ أمْضَیْتُ أسبوعاً کاملاً فـﻰ إحْدَی الْجُزُرِ الاِسْتوائیّةِ . فَتَّشْتُ عن آثارِ ظَبْـﻰٍ ذى قرونٍ جَمیلةٍ یَسْکُنُ فـﻰهذه الْمِنطَقةِ.

ساعَدَنـى  فـﻰ هذا الصَّیْدِ أحَدُ ساکنـى  الْجزیرةِ و هو خَبیـرٌ بِمَسالکِ غاباتِها .

لَمّا غَرُبَت الشَّمسُ جَلَسْنا تَحتَ شجرةٍ مُشْرِفَةٍ علـی تَلٍّ رَمْلىٍّ. ظَهَرتْ أشِعَّةُ الْقَمرِ الْفِضّیَّةُ وأصْبَحَ الْمنظَرُ جَمیلاً رائعاً یَخْلِبُ الْقلوبَ .

حینَئِذٍ رَأیتُ ظَبْیاً یَمْشـﻰ بِهُدُوءٍ علـی الرَّمْلِ حتّی بَلَغ قِمَّةَ أحَدِ التِّلالِ فَجَلَسَ .

اُنْظُرْ ....اُنْظُرْ ....هذا هو الظَّبْىُ الَّذى  فَتَّشْتُ عنه طولَ النَّهارِ . اُنظُرْ إلـی قُرونِهِ الْجمیلةِ الثَّمینَةِ الَّتـى ظَهَرَتْ کالْفِضَّةِ الْبَرّاقَةِ فـﻰ ضَوْءِ الْقَمرِ......

ما فَطِنَ الظَّبْىُ لِوجودنِا . فَتَوَقَّفَ  فـى نُقطةٍ و هو یَرْقُبُ الْقَمر بإعجابٍ فأخْرَجْتُ سِلاحى  ولکن ماقَبِلتْ یدى .

کیف تَقتُلُ ظَبْیاً یَعْشِقُ الْجَمالَ کما تَعْشِقُه أنتَ ؟!

لقد تَرَکَ مأمَنَهُ بین الأشْجارِ لِمُشاهدةِ الْقمرِ و مناجاتهِ ...!

وَضَعتُ السِّلاحَ علـی الأرضِ و قُلْتُ لِرفیقى:لا... لا أقتلُ هذا الظَّبْىَ.ما هو رأیُکَ ؟!

فأجابَ : أحسنتَ . اَلْحقُّ معکَ .إنَّه حَیَوانٌ "شاعرٌ" یَعْشِقُ الْجَمالَ !

 

درس پنجم

آهو و ماه

من شکارچی هستم. برای شکار حیوانات کمیاب به مناطق مختلف سفر می کنم. در یکی از این سفرها هفته ی کاملـی را در یکی از جزایر استوایی گذراندم. آثار آهویی دارای شاخ های زیبا را جست و جو کردم که در این منطقه زندگی می کرد.

در این شکار یکی از ساکنان جزیره به من کمک کرد او به راه های جنگل هایش آگاه بود. وقتی خورشید غروب کرد زیر درختی مشرف به تپّه ای شنی نشستیم. اشعه ی نقره ای ماه ظاهر شد و منظره ی زیبایی شد که قلب ها را شیفته می کرد. (می فریفت)

در این هنگام آهویی را دیدم که به آرامی روی شن راه می رفت تا اینکه به قلّه ی یکی از تپّه ها رسید و نشست.

نگاه کن .... نگاه کن .... این همان آهویی است که در طول روز دنبال آن گشتم. به شاخ های زیبای گرانبهایش نگاه کن که مانند نقره ی برّاق در نورماه ظاهر شد.

آهو به  وجود ما پی نبُرد. پس در نقطه ای ایستاد در حالـی که با شگفتی به ماه می نگریست پس سلاحم را درآوردم ولی دستم قبول نکرد .

چگونه آهویی را می کشی که به زیبایی عشق می ورزد همان طور که تو به آن عشق می ورزی؟!

[آهو]محلّ امن خود را در میان درختان برای دیدن ماه  و مناجات با او ترک کرده است.

سلاح را بر زمین نهادم و به دوستم گفتم:‌نه  این آهو را نمی کشم نظرت چیست؟!

آفرین حق با توست این حیوانی با احساس است که به زیبایی عشق می ورزد.

 

الدّرس السّادس

حقوقُ النّاسِ            

یا عَقیلُ ! اِنْهَضْ ...لاشـﻰءَ فـﻰ الْبَیتِ.

أخوکَ خلیفةُ الْمُسلمیـنَ و رَئیسُ الْحکومةِ ! اِذْهَبْ إلَیْهِ لِتَحْصُلَ علـی شـﻰءٍ  مِنَ الْمالِ!

نَهضَ عقیلٌ و ذهَبَ نَحْوَ دارِ الْحکومةِ.

درس ششم

حقوق مردم

ای عقیل! برخیز ... هیچ چیزی در خانه نیست.

برادرت خلیفه ی مسلمانان و رئیس حکومت است. به  سوی او برو تا چیزی از مال به دست بیاوری.

عقیل برخاست و به سوی دار الحکومه رفت.

فـﻰ الطَّریقِ :

أخى أمیـرُ الْبلادِ سأحْصُلُ علـی مالٍ و مَنْصِبٍ فَلَن أرْجِعَ إلّا بالأ کْیاسِ الْمملوءَةِ .

حتماً لا شکَّ فیه!

فـﻰ دارِ الْحکومةِ

اَلسَّلامُ علیکَ یا أخى یا أمیـرَ الْمؤمنیـنَ !

وعلیکُم السَّلامُ و رحْمةُ اللّهِ !

در راه:

برادرم امیر کشور است به زودی مال و مقام به دست خواهم آورد پس جز با کیسه های پُر باز نخواهم گشت حتماً هیچ شکّی در آن نیست.

در دار الحکومه

سلام بر تو ای برادرم ای امیر مؤمنان .

و سلام و رحمت خداوند بر تو باد.

یا علـىّ !جِئْتُ إلیک لأتکلَّمَ حولَ مَشا‌‌‌‌‌‌‌کِلـى  الْحیاةِ !

یا بُنـىَّ  ! یا حَسَنُ ! ألْبِسْ عَمَّکَ لِباساً .

فألْبَسَهُ الْحسنُ (ع) مِن لِباسِهِ.

حانَ وقتُ الْعَشاءِ.

لَمّا جلَسوا علـی الْمائدةِ لِیَتَناوَلوا الْعَشاءَ ، ما وَجَدَ عقیلٌ شیئاً إلا الْخُبْزَ و الْمِلْحَ ! فَتعجَّبَ کثیـراً.

ای علی! سوی تو آمدم تا پیرامون مشکلاتم در زندگی صحبت کنم.

ای پسرکم! ای حسن! لباس به عمویت بپوشان.

پس حسن (ع) از لباس خودش به او پوشانید.

وقت شام رسید .

وقتی بر سر سفره نشستند تا شام بخورند،‌ عقیل چیزی جز نان و نمک نیافت.

پس خیلی تعجّب کرد.

یا علـىّ ! أهذه مائِدةُ أمیرِ الْبِلادِ ؟! أتُطْعِمُنا هَکَذا ؟!

ألیس هذا مِن نِعَمِ اللّهِ ؟!

بَلـی! ولکن !

فلِلّه الْحمدُ والشُّکْرُ !

یا علـىُّ ! أنا مَقروضٌ و أسْرَتـﻰ بِحاجةٍ إلـی الْمُساعَدةِ . إنَّهُم أرْسَلونـى إلیک لِکىْ أرجِعَ إلَیْهِم بالأخبارِ السّارَةِ.

ای علی! آیا این سفره ی امیر کشور است؟! آیا این چنین به ما غذا می دهی؟!

آیا این از نعمت های خداوند نیست؟!

بله! ولی!

پس ستایش و شکر خدا را !

ای علی ! من بدهکارم و خانواده ام نیاز به کمک دارد. آنان مرا به سوی تو فرستادند تا با خبرهای شاد کننده به سوی آنان برگردم.

 کَم دَیْنُکَ !

آلافٌ مِن الدَّراهِمِ !

لیس‌عندى هذا الْمقدارُ، ولکن اِصْبِرْ حتّی آخُذَ راتِبــﻰ مِن بیتِ الْمالِ فأساعِدُکَ بشىءٍ منه !

قرض تو چقدر است؟

هزاران درهم.

این مقدار ندارم،‌ ولی صبر کن تا حقوقم را از بیت المال بگیرم و با مقداری از آن به تو کمک می کنم.

بیتُ الْمالِ فـﻰ یدِکَ و أنتَ تَتَحَدَّثُ عن راتِبِک ....! کَم هو راتِبُکَ ؟!

لا فرقَ بینـى  و بیْنَ الآخَرینَ فـﻰ بیتِ الْمالِ ..!

کأنَّک لا تَقْبَلُ لا بأسَ ! فاذْهَبْ إلـی السّوقِ ، فَا کْسِرْ أقفالَ الصَّنادیقِ !

ما فـﻰ الصَّنادیقِ ؟!

أموالُ التُّجارِ !

بیت المال دردست توست وتو از حقوقت صحبت می کنی...!حقوقت چقدر است؟!

هیچ فرقی میان من و دیگران در بیت المال نیست.

گویا تو قبول نمی کنی عیبی ندارد پس به بازار برو و قفل های صندوق ها را بشکن!

در صندوق ها چیست؟

اموال تجّار

أتَأمُرُنـى  أنْ أ کْسِرَ صنادیقَ قَومٍ قد تَوَکَّلوا عَلـی اللّهِ و جَعَلوا فیها أموالَهُم ؟! أتأمُرُنـى  أنْ أسْرِقَ ؟!

فکَیفَ تَأمُرُنـى  أنتَ أن  أفْتَحَ بیتَ الْمالِ الْمسلمیَن، و أدْفَعَ لکَ مِن أموالِهم، و قد تَوَکَّلوا علـی اللّهِ ؟!

ألَیسَت السَّرِقَةُ مِن  شخصٍ واحدٍ خیـراً مِن أنْ تَسْرِقَ مِن جَمیعِ الْمسلمیـنَ !؟

خَجِل عقیلٌ و نَدِمَ علـی طَلَبِهِ ...!

آیا به من فرمان می دهی که صندوق های قومی رابشکنم که به خداتوکّل کرده اند  و اموال خودشان رادرآن قرار داده اند؟! آیا به من دستور می دهی که دزدی کنم؟!

پس چگونه تو به من دستور می دهی که بیت  المال مسلمانان را باز کنم و از اموال آنان به تو بپردازم در حالی که آنان به خدا توکّل کرده اند؟!

آیا سرقت از یک نفر بهتر از این نیست که از همه ی مسلمانان سرقت کنی؟!

عقیل خجالت کشید و از خواسته خود پشیمان شد..... !

 

الدّرس السّابع

عَلَـی الظلم ثورﻯ

أیا قدسُ ، یا قلْعةَ الصّامِدینْ !                 علـی الظُّلْمِ ثُورى ، علـی الظَّالِمیـنَ

إلـی الْفَجْرِ سیـرﻯ فَعَمَّا قریبْ                  مِنَ اللّهِ یأتیکِ نَصرٌ مُبیـنْ

طُیورُ الأبابیلِ مِنْ کُلِّ صَوبْ                   تَصُبُّ الْحِجارَ علـی اْلغاصِبیـنْ

درس هفتم

علیه ستم قیام کن

ای قدس ای دژ پایداران                            علیه ظلم قیام کن،‌علیه ظالمان

به سوی سپیده دم حرکت کن که به زودی       از جانب خدا یاری آشکار برایت  می آید.

پرندگان ابابیل از هر جهت                         بر  غاصبان سنگ می ریزند.

فسیـرى علـی  الْمَوتِ لاتَنْحَنـى              فَأنْتِ الصُّمودُ الَّذى لایَلیـنْ

غُزاةٌ لَئِنْ قَتَلوا وَرْدَنا                           فَلَنْ یَقْتُلوا الْحُلْمَ فـﻰ الْیاسَمیـنْ

طُغاةٌ ولَو کَسَروا عَظْمَنا                       مِن  الْمَوْتِ نولَدُ فـﻰ  کُلِّ حیـنْ

کأشجارِ زَیْتونِنا فـﻰ الْجلیلْ                   نَموتُ علـی أرْضِنا واثِقیـنْ

پس بر مسیر مرگ حرکت کن خم نشو          زیرا تو آن سختی هستی که نرم نمی شود.

جنگجویانی هستند که اگر گُل[کنایه از کودکان] را بکُشند        هرگز رؤیا را در گل یاسمن نخواهند کُشت

طغیانگرانی هستند که اگرچه استخوان ما را بشکنند  در هر زمان از مرگ به دنیا می آییم

مانند درختان زیتونمان در الجلیل         مطمئن بر زمینمان می میریم.

 

الدرس الثّامن

الشّابُّ الْبَطَلُ

مَسْرَحیّة

اَلشَّخْصیّاتُ : حَنْظَلَةُ، أبو عامرٍ  (والِد حَنْظَلَة)، عبدُاللّهِ بْنُ أبَىٍّ ( کبیـرُ الْمُنافقیـنَ )،

و جَمعٌ مِنَ الصَّحابةِ.

اَلْمشهدُ الأوّلُ

درس هشتم

جوان قهرمان

نمایشنامه

شخصیّت ها: حنظله،‌ابو عامر (پدر حنظله) عبدالله بن اُبَی (بزرگ منافقان) و جمعی از صحابه

صحنه ی اوّل

أبو عامر:  سُلِبَتْ  قُدرتُنا ...! ماذا نَفْعَلُ ؟!

یا ولَدى! إلـی مَتـی  هذا الْعِنادُ ؟! لایُؤَیَّدُ کلامُ محمَّدٍ ...!

لا یَظْفَرُ هذا الْیتیمُ ....!لاتَتْرُکْ دینَ آبائِکَ !

حنظلة : یا أبَتِ ! ماذا تَطْلُبُ مِنّـى  ؟!

ابو عامر: قدرت ما سلب شده ... ! چه کار کنیم... ؟!

ای پسرم! این مخالفت (دشمنی ) تا کی؟ سخن محمّد تأیید نمی شود...!

این یتیم پیروز نمی شود.... ! دین پدرانت را ترک نکن!

حنظله: ای پدرم! از من چه می خواهی ؟!

أتَطْلُبُ عبادةَ الأصْنامِ و السّکوتَ أمامَ ظلمِ الظّالِمیـنَ و تفاخُرَهُم علـی الْفقراءِ....... و أکْلَهُم مالَ الْحرامِ ....! لا ....لا...هذا أمرٌ لایُقْبَلُ !

إنَّک لَوَلَدٌ عاقٌّ !

یا والدﻯ ! لا طاعـﺔَ لِمخلوقٍ فـﻰ معصیةِ الْخالقِ!

آیا عبادت بت ها و سکوت در برابر ظلم ظالمان و فخر ورزی بر فقیران و خوردن مال حرام را می خواهی؟! نه ..... نه .....  این کاری است که پذیرفته نمی شود.

به راستی که تو فرزندی لعنت شده (نفرین شده، طرد شده) هستی.

ای پدرم! هیچ بندگی (طاعتی) برای مخلوق درگناه کردن به درگاه خدا وجود ندارد. 

قال اللّهُ تبارَک و تَعالـی﴿ و إنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بـى مالَیسَ  لکَ به علمٌ فَلا تُطِعْهُما﴾

یُطْرَقُ الْبابُ .

اِفْتَحِ الْبابَ یا حَنْظَلةُ ! فإنـّى  علـی مَوْعِدٍ    مع عبدِاللّهِ بْنِ أبَىٍّ .

عبداللّه :مَرْحَباً بأبـى عامرٍ !کیف حالُک الْیومَ ؟ علیکَ آثارُ الْغَضَبِ ! لِماذا؟!

خداوند تبارک و تعالی فرموده است:‌ و اگر با تو در آویختند تا با من شرکی بورزی که بدان آگاهی نداری،  پس از ایشان اطاعت نکن.

در زده می شود (در می زنند).

در را  باز کن ای حنظله چون  من با عبدالله بن اُبی قرار دارم.

عبدالله: ابو عامر سلام! امروز حالت چطور است؟ نشانه های خشم بر تو ظاهر است! چرا؟!

ماذا نَفْعَلُ بِهؤلاءِ الشَّبابِ؟ قد غُسِلَتْ عُقولُـهُم! أخافُ أنْ یأخُذَ محمّدٌ کلَّ ما بِأیدینا بِواسطةِ هؤلاءِ الشَّبابِ!

لانَسْمَحُ ... أولئکَ شِرْذِمَةٌ قَلیلونَ ..

ولکن ... هؤلاءِ ....

هَوِّنْ  علیکَ... سَنَحتَفِظُ بِمُلْکِنا  و جاهِنا .... لـى خُطَّةٌ لایُدرِکُها  أحدٌ حتّی الشَّیطانُ!

با این جوانان چه کنیم؟ عقلهای ایشان شسته شده! (شست و شوی مغزی داده شده اند) می ترسم که محمّد به وسیله این جوانان هر چه در دست داریم بگیرد!

اجازه نمی دهیم ... آنان گروه اندکی هستند....

ولی .... اینان......

سخت نگیر:.... به زودی حکومت و مقامان را حفظ خواهیم کرد ... نقشه ای دارم که کسی حتّی شیطان آن را

نمی فهمد.

ماهِىَ؟!

سَنَذْهَبُ مع محمّدٍ إلـی الْقِتالِ ... و نَتْرُ کُهُ فـﻰ الْوقتِ الْحَرِجِ....!

فکرةٌ رائعةٌ ... إنَّکَ أسْتاذُ الشَّیاطیـن...!

نعم ... نعم...  إلـی اللِّقاءِ!

آن [نقشه]چیست؟

با محمّد به جنگ می رویم و او را در موقع بحرانی ترک می کنیم.... !

فکر جالبی است ... به راستی که تو استاد شیطان ها هستی.

بله.... بله.... به امید دیدار!

اَلْمشهدُ الثّانـى  بعدَ غَزْوةِ أحُدٍ

﴿إنّا لِلّهِ و إنّا إلَیْه راجعونَ قد اُسْتُشْهِدَ عَدَدٌ من خِیَرَةِ صَحابةِ رسولِ اللّهِ.

نَعَم... و علـی رأسِهِم سیِّدُ الشُّهداءِ حَمْزَةُ...

کُلُّ هذا هَیِّنٌ مادامَ رسولُ اللّه حیّاً. 

 صحنه دوم پس از جنگ (احد)                                       

ما از خداییم و به سوی او باز می گردیم .... ! عدّه ای از بهترین صحابه ی رسول خدا شهید شده اند. بله .... و در رأس آنان سیّد الشهدا حمزه است.

همه این[ها] آسان است تا وقتی رسول خدا زنده است.

 ﴿ مِنَ الْمؤمنیـنَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدوا اللّهَ علَیْه فمِنهُم مَنْ قَضَی نَحْبَهُ و مِنْهُم مَنْ یَنْتَظِرُ....

اُنْظُرْ .....مَن هو

هو خیـرُ شَبابِ " الْمدینةِ " . أسَفاً علـی فِقْدانِهِ مِن بَیْنِ الشَّبابِ !

هو حَنْظلةُ ! حنظلةُ ..؟! هذا غیـرُ معقولٍ ...لیلةَ أمْسِ کانت حَفْلةُ عُرْسِه!

 از مؤمنان مردانی (کسانی ) هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند راستگو ماندند و از میان آنان کسی هست که به عهد خود وفا کرد(رخت از دنیا بر کشید) و کسی که منتظر است.

نگاه کن ... او کیست؟

او بهترین جوانان مدینه است. افسوس بر نبودنِ او در میان جوانان!

اوحنظله است!‌حنظله ؟! این باور کردنی نیست...شب گذشته جشن عروسی او بود

صحیحٌ ...ولکن حینما سَمِعَ نِداءَ الْمُنادﻯ یَدعو إلـی الْجِهادِ ، خَرَجَ مِن بَیْتِهِ و أسْرَعَ نَحْوَ ساحَةِ الْقِتالِ و اسْتُشهِدَ ...!

﴿ فَسَلامٌ علیْهِ یَومَ وُلِدَ وَ یَومَ یَموتُ و یَومَ یُبْعَثُ حَیّاً

 صحیح است ...  ولی وقتی صدای منادی را شنید که دعوت به جهاد می کرد، از خانه اش خارج شد و به سوی میدان جنگ رفت و شهید شد....‌!

پس سلام بر او روزی که به دنیا آمد و روزی که می میرد و روز ی که زنده بر انگیخته می شود.

 

 

الدّرس التّاسع

﴿ لَیسَ لِلإنسانِ إلّا ما سَعَی﴾

یَبْحَثُ النّاسُ فـﻰ مَسیـرِهِم نَحْوَ أهدافِهم عن نَماذِجَ مِثالیَّةٍ ، لِیجْعَلوهُم أسوةً لأنفُسِهِم.

حیاةُ الْعُظَماءِ مَشْعلٌ لِهدایةِ الأجْیالِ ، و مَنْ لَم یَجْعَلْها وسیلةً لِهدایتِه یَضِلَّ "هَلَکَ مَن لیس لَهُ حکیمٌ یُرْشِدُهُ"!

درس نهم

انسان چیزی ندارد مگر آنچه با سعی بدست آورده است.

مردم در مسیرشان به طرف اهداف خود در جست و جوی الگوهای برتر هستند تا آن ها را الگویی برای خودشان قرار دهند.

زندگی بزرگان مشعلی برای هدایت نسل هاست و هر کس آن را وسیله ای برای هدایت خودش قرار ندهد. گمراه می شود. " کسی که دانشمندی ندارد که او را راهنمایی کند، هلاک می شود."

ولکن کیف هؤلاء أصْبَحوا أئمَّةً لِلآخَرینَ و کیف خُلِّدَتْ أسْماؤُهُم فـﻰ التّاریخِ؟!

إلَیْکَ الآنَ بعضَ الإشاراتِ إلـی میزاتِ هؤلاءِ الْعُظَماءِ:

اَلاجتهادُ و الثَّباتُ

لَیْسَتِ الرّاحةُ إلا بَعدَ التَّعَبِ و لا تَنْزِلُ النِّعَمُ مِنَ السَّماءِ جاهِزَهً بَل هىثَمَرةُ الْکَدِّ و تَحمُّلِ الْمَشَّقةِ.

ولی چگونه اینان پیشوایان دیگران شده  اند و چگونه نام های آنان در تاریخ جاویدان شده است؟

و اینک پاره ای اشاره ها به ویژگی های این بزرگان :‌

تلاش و پایداری

آسایش جز بعد از رنج و خستگی نیست و نعمت ها از آسمان آماده فرود نمی آیند بلکه ثمره ی رنج و تحمّل سختی هستند.

بِقَدْرِ الْکَدِّ تُکْتَسَبُ  الْمَعالـى                     ومَن طَلَبَ  الْعُلَـی سَهِرَ اللَّیالـى

إنَّ الطَّبیبَ الْمُسلمَ زکریّا الرّازىَّ کانَ قد بَدِأ بِدِراساتِهِ الطِّبیَّةِ فـى الأرْبَعیـنَ من عُمرِهِ، لکنّهُ وصَلَ إلـی أهدافِهِ ، لأنّهُ کان دَؤوباً فـى أعمالِهِ.

کان میکِل أنْجِلو یقولُ : لَو  عَلِمَ النّاسُ ما تَحَمَّلْتُ   مِنَ الْمشا کِلِ و الْکَدْحِ فـى الْحیاةِ ، لَما تَعَجَّبوا مِن أعمالـى الفنیَّةِ .

به اندازه ی رنج بلندی ها به دست می آید.      و هر کس بلندی بخواهد، شب ها بیدار می ماند.

پزشک مسلمان زکریّای رازی تحصیلات پزشکی اش را در چهل سالگی شروع کرده بود ولی به اهداف خود رسید.زیرا  او در کارهایش با  استقامت و پرکار بود.

میکل آنژ می گفت: اگر مردم آنچه را از مشکلات و زحمت  در زندگی تحمّل کرده ام می دانستند؛ از کارهای هنرمندانه ام تعجّب نمی کردند.

اَلْفقر

لو نَظَرْنا إلی تاریخِ حیاةِ الْعُظَماءِ لَوَجَدْنا أنَّ هؤلاءِ تَحَمَّلوا الْمَصاعِبَ و تَجَرَّعوا آلاماً کثیـرةً فـى حیاتِهِم.

کان الْفارابـىُّ - و هو من خِیَرَةِ علماءِ عصْرِهِ - یسهَرُ اللَّیْلَ لِلمطالعةِ وما کان فـى بیتِهِ مصباحٌ  ؛ فیذهَبُ إلـی خارجِ الْبیتِ لِیُطالِعَ فـى ضَوءِ قِنْدیلِ الْحُرّاسِ !

فقر

اگر به تاریخ زندگی بزرگان بنگریم در می یابیم که اینان سختی ها  را تحمّل کرده اند و دردهای بسیاری در زندگیشان تحمّل کرده اند . (نوشیده اند: سرکشیده اند.)

فارابی ، ‌از بهترین دانشمندان عصر خود، شب برای مطالعه بیدار می ماند و در خانه اش چراغ نبود، پس به بیرون خانه می رفت  تا در نور چراغ نگهبانان مطالعه کند.

جان جاک رُوسّو کان خادماً فـى بُیوتِ الأغنیاءِ. و کان یقول دائماً : لقد تَعَلَّمْتُ  أشیاءَ  فـى مَدارِسَ عَدیدةٍ ، ولکنَّ المدرسةَ الَّتـى اکْتَسَبْتُ فیها أعْظَمَ الْفوائِدِ هى مدرسةُ الْبُؤسِ و الْفقرِ!

نعم ! هذه هى شَریعةُ الْحیاةِ : عملٌ و کَدْحٌ و نَصَبٌ و عَناءٌ، یَعقِبُها نعیمٌ و  رَفاهٌ و راحةٌ و هَناءٌ!

ژان ژاک روسو در خانه های ثروتمندان خدمتگزار بود و همیشه می گفت:‌در مدارس متعدّد چیزهایی یاد گرفتم ولی مدرسه ای که بزرگ ترین چیزهای سودمند را در آن به دست آوردم؛ مدرسه ی بینوایی و فقر  بود!

بله ! این قانون زندگی است. کار و زحمت و   فرسوده شدن و رنج که به دنبال آن نعمت و رفاه و راحتی و گوارایی می آید.

اَلأخلاق:

النَّجاحُ فـﻰ الْحیاةِ یَتَرتَّبُ علـی التَّحَلّـى بالأخلاقِ الْفاضلةِ . هذا هو أمیـرُ الْمؤمنیـنَ علـىّ (ع) یقول :

" مَن نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ إماماً، فَلْیَبْدَأ بِتَعلیمِ نَفْسِهِ قبلَ تعلیمِ غیْرِه ".

اخلاق:

موفّقیّت در زندگی مترتّب است بر آراسته شدن به اخلاق خوب. این امیر مؤمنان علی (ع) است که می گوید:

هر کسی خودش را پیشوای مردم قرار دهد ،پس باید پیش از آموزش دیگری خودش را آموزش دهد.

قد جاء فـى ترجَمةِ الْعالِمِ الْجلیلِ و الْفیلسوفِ الْکبیـرِ " مُلا صَدرا " أنّه ما کان یَقْبَلُ تِلمیذاً إلا بِأربعةِ شُروطٍ:

1 - أنْ لا یَرْتَکِبَ الْمعاصىَ

2 - أنْ لا یَطْلُبَ الْعِلْمَ لِلوصولِ إلـی مَنْصِبٍ دُنْیَوىٍّ.

3 - أنْ لا یَطْلُبَ الْمالَ إلّا بِالْکَفافِ.

4 - أنْ لا یُحاکـﻰَ  الآخَرینَ و یَعْتمدَ علـی نَفسِهِ.

در شرح حال دانشمند باشکوه و فیلسوف بزرگ ملّا صدرا آمده است که او شاگردی را نمی پذیرفت مگر به چهار شرط:

1- اینکه مرتکب گناهان نشود.

2- اینکه علم را برای مقام دنیایی طلب نکند. (نخواهد)

3- اینکه مال را جز به قدر کفایت طلب نکند. (نخواهد)

4- اینکه از دیگران تقلید نکند و به خودش اعتماد کند.

 

اَلدَّرسُ الْعاشِر

تَبارَک اللهُ أحسَنُ الْخالِقینَ!

إنَّ اللّهَ قد خَلَقَ الإنسانَ و جَعَلَ له الْجَمالَ والزّینَةَ فـﻰ الطَّبیعةِ وأمَرَهُ بِالانتِفاع ِ مِنها .

درس دهم

پاک  و منزّه است خداوند بهترین آفرینندگان.

خداوند انسان را آفرید و برایش زیبایی و زینت در طبیعت قرار داد و به او دستور داد که از  آن بهره بگیرد.

هذه الأرضُ و ما یَخْرُجُ منها مِن النّباتاتِ و هذه الأنهارُ  و ما تَحْمِلُ مِنَ المْیاهِ و هذه السَّماءُ و ما فیها مِن الکواکِبِ  کُلُّها رِزْقٌ لِلْعبادِ لِیَنْتَفِعوا مِنها لِتکوینِ مُجْتَمَعٍ سعیدٍ علـی أساس الْحقِّ و الْعَدالةِ.

فَالأمّةُ الإسلامیَّةُ لَیْسَتْ محرومةً عَن الْخَیْراتِ و الطَّیِّباتِ بل مُکلَّفةٌ بِالاِنتفاعِ منها و التَّمتُّعِ بِها .

این زمین و آنچه از گیاهان از آن خارج می شود و این رودها و آنچه از آب ها حمل می کند و این آسمان و آنچه در آن است از سیّارات، همه ی آن ها رزقی برای بندگان است تا از آن برای پیدایش  جامعه ی خوشبختی بر اساس حقّ و عدالت بهره ببرند.

پس امّت اسلامی محروم از چیزهای خوب و پاک نیست بلکه تکلیف دارد که از آن بهره ببرد و از آن لذّت ببرد.

قُلْ مَن حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتـﻰ أخْرَجَ لِعبادِهِ؟!  لأ نَّها تَضْمَنُ سلامةَ الأمّةِ و سَعادَتَها !

و إلَیْکَ الآنَ بعضَ هذه النِّعَمِ الَّتـى أوْدَعَها اللّهُ فـى الْعالَمِ :

﴿ إنّا زَیَّنَّا السَّماءّ الدُّنیا بِزینَةٍ الْکَوا کبِ﴾

بگو چه کسی زینت خدا را که برای بندگانش خارج ساخت حرام کرده؟!  زیرا آن سلامت جامعه و خوشبختی او را تضمین می کند.

و اینک بعضی از این نعمت ها را که خدا در جهان به امانت نهاده است:

به راستی که ما آسمان جهان را با زینت ستارگان آراستیم.

کَأنَّ الشَّمْسَ و القمرَ و النُّجومَ مَصابیحُ السَّماءِ تُخْرِجُ العالَمَ مِن الظُّلُماتِ إلـی النّورِ و تُرشِدُ الضّالَّ إلـی سَبیلِهِ   ﴿ وبِالنَّجْمِ هُم یَهتَدونَ﴾

إضافةً إلـی هذا  أما رأیْتَ جَمالَ طلوعِ الشَّمسِ و غروبِها و  حرکاتِ الْبَدرِ بَیْنَ النُّجومِ  و داخلَ الْغُیوم و خارجَها ؟

أما سَجَدْتَ لِخالِق هذا الْجمالِ ؟!

گویا خورشید و ماه و ستارگان چراغ های آسمانند که جهان را از تاریکی ها به سوی نور خارج می کنند و گمراه را به راهش راهنمایی می کنند. و آنان از ستاره راهنمایی می گیرند.

علاوه بر این آیا زیبایی طلوع و غروب خورشید و حرکت های ماه شب چهارده را میان ستارگان و داخل ابرها و بیرون آن ندیده  ای؟

آیا برای آفریدگار این زیبایی سجده نکرده ای؟!

﴿.... أنَّ اللّهَ أنْزَلَ مِن السَّماءِ ماءً فَتُصْبِحُ الأرضُ مُخْضَرَّةً﴾

تَتَزَیَّنُ الأرضُ بِاللّباسِ الأخْضَرِو الْعُیونُ تَتَمَتَّعُ بِها وتَبْتَهِجُ حیـنَ تَنْظُر إلَیْها.

ِلیَعلَمِ الإنسانُ أنَّ جَمیعَ الکائناتِ مُسَخَّرةٌ له و إنَّما خُلِقَتْ لِخدمتِهِ و قَضاءِ حَوائجِهِ!

﴿ وأمّا بِنِعمةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ!﴾

.... که خداوند از آسمان آبی فرو فرستاد پس زمین به کمک  آن سر سبز می گردد.

زمین با لباس سبز زینت می یابد و چشم ها وقتی به آن می نگرند از آن بهره مند می شوند و شاد می گردند.

انسان باید بداند که همه موجودات فرمانبردار او هستند و برای خدمت به او و برآوردن نیازهایش آفریده شده اند.

و اما درباره  نعمت پروردگار سخن بگو.

﴿أنزَلَ لَکُم مِنَ السَّماءِ ماءً فَأنْبَتْنا بِهِ حَداِئقَ ذاتَ بَهجةٍ ﴾

هل تأمَّلْتُم حَولَ سَبَبِ خَلْقِ هذا الْجمالِ فـﻰ  الطَّبیعةِ ؟! قالَ اللّهُ سبحانَهُ و تعالـی :

﴿إنّا جَعَلْنا ما علی الأرضِ زینةً لَها لِنَبلُوَهُم أیُّهم أحسَنُ عملاً﴾

﴿أنبَتَتْ مِنْ کُلِّ زوج بَهیجٍ﴾

از آسمان آبی را برای شما فرو فرستاد و باغ ها ی زیبایی را با آن رویاندیم.

آیا پیرامون علّت آفرینشِ این زیبایی در طبیعت فکر کرده اید؟ خداوند پاک و منزّه و بلند مرتبه فرموده است:

همانا ما آنچه را روی زمین است زینت آن قرار دادیم تا آنان را امتحان کنیم که کدام یک از آنان دارای عمل بهتری است؟

از هر جفت زیبا رویانید .

لِلنباتاتِ فوائدُ کثیـرةٌ. فَبِالإضافةِ إلـی جَمالِها تُوَفِّرُ طعامَ الإنسانِ و الْحیوانِ و تُساعِدُ علـی تَنقیةِ الجوّ...!

لَیتَ الإنسانَ یُدرِکُ سرَّ هذا الْجمال ! لَعَلَّهُ  یُسَبِّحُ خالقَهُ مَعَ جَمیعِ الکائنات:

﴿ کُلٌّ قَد عَلِمَ صلاتَهُ و تَسبیحَهُ﴾

و یُرَدِّدُ عَن صمیمِ قلْبِهِ:

﴿ فَتَبارَکَ اللّهُ أحسنُ الْخالِقیـنَ﴾

گیاهان فایده های   بسیاری دارند. علاوه بر زیبایی شان غذای انسان و حیوان را آماده می  کنند و به پاکیزه کردن هوا  کمک می کنند.

ای کاش انسان راز این زیبایی را درک کند! امید است او آفریدگارش را با همه ی موجودات به  پاکی یاد کند:

همه، نیایش و به پاکی یاد کردنِ او را دانسته اند.

و [ کاش] از صمیم قلب خود تکرار کند.

پاک و منزّه است خداوند بهترین آفرینندگان.

تعداد صفحات : 2

درباره ما
Profile Pic
تبادل لینک کنید تا امارتان بالا برود
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • 0saj21mzvit6q4eitdir.jpg" alt="فروش دوچرخه ویوا " title="فروش دوچرخه ویوا " width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">فروش دوچرخه ویوا
    دوشنبه 25 دی 1391
    c82ii7nep8lg8ukun3dh.jpeg" alt="گوشی موبایل اکسپریا رای " title="گوشی موبایل اکسپریا رای " width="60" height="60" class="img_posts" align="middle">گوشی موبایل اکسپریا رای
    دوشنبه 25 دی 1391
    نظرسنجی
    کیفیت وبلاگ را چگونه ارزیابی میکنید؟
    جملات طنز جوک

    آمار سایت
  • کل مطالب : 78
  • کل نظرات : 10
  • افراد آنلاین : 26
  • تعداد اعضا : 18
  • آی پی امروز : 237
  • آی پی دیروز : 182
  • بازدید امروز : 375
  • باردید دیروز : 293
  • گوگل امروز : 106
  • گوگل دیروز : 112
  • بازدید هفته : 1,508
  • بازدید ماه : 1,508
  • بازدید سال : 15,940
  • بازدید کلی : 276,604
  • کدهای اختصاصی
    n

    پیغام ورود و خروج

    n