(میان خیمه ها زینب)
میان خیمه ها زینب صدا می زد حسین جانم
به صد شور و نوا زینب صدا می زد حسین جانم
میان خیمه ها زینب صدا می زد حسین جانم
به صد شور و نوا زینب صدا می زد حسین جانم
چو دیدی زینب کبری به اطراف حسین اعداع -2
بکف شمشیر و خنجرها به غمها مبتلا زینب صدا می زد حسین جانم
به قربانت شود خواهر بسوی زینبت بنگر-2 دلش گردیده پرازجرع
به دشت نینوا زینب صدا می زد حسین جانم
تقاضا دارم از یکتا -2 مرا سازد کنون اما نبیند نبیند زیر شمشیرها ز جور عشقیان
صدا می زد حسین جانم
برای قتل تو ادوان مسلمان گشته اند این سان
تنت گشته به خون قلتان -3 به صد صدا اشنا صدا میزد حسین جانم
میان جسم تو را دارد-2 نه شرمی از خدا دارند نه خوفی از جزا دارند دره قوم دغا زینب
صدا میزد حسین جانم
به امر زاده صفیان سپاهی شوم بی ایمان -2 پی قتلت برادرت جان ز غم قندش دو تا زینب
صدا می زد حسین جانم